responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تناسب آيات نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 54

مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ‌[1].

مثال 3: قوله تعالى: قالَ لَهُمْ مُوسى‌ وَيْلَكُمْ لا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذابٍ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى‌[2].

با توجه به آيات ديگر نيازى به توضيح نيست؛ زيرا مادّه «وهب» در مثال اوّل و «استهزا» در مثال دوّم و «افترا» در مثال سوّم، در صدر و ذيل آيات تكرار شده‌اند.

چه بسا در تصدير، تشاكل فقط صرفا لفظى باشد و هيچ‌گونه تشابه معنوى در آن نباشد. و آن از لطيف‌ترين محسنات بديعى است؛ مانند قول خداى سبحان:

قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ‌[3] «اى من الناقمين» كه صرفا ما بين «قال» در صدر آيه و «قالين» در ذيل آيه، تشابه لفظى است، نه معنوى.

ج- توشيح‌

توشيح، عبارت است از اينكه كلام و سخن، نوعى در قالب و سياق قرار بگيرد كه به تنهايى و «فى‌حدذاته» چنين ذيلى را بطلبد؛ به طورى كه اگر متكلم از نطق و تكلم بازايستد، خود مستمعين، ذيل آن را زمزمه نمايند. و اين با اصطلاح «تسهيم» در نزد بديعيين قريب المعنى است‌[4] و آن عبارت است از اينكه: كلام طورى طرح‌ريزى شده باشد كه خود آن دلالت بر ذيل خود داشته باشد. و به همين جهت گفته‌اند كه: در اين موارد ذيل و فاصله، قبل از آنكه ذكر شود از فحواى‌


[1] يعنى: اى پيامبر! پيش از تو هم امم گذشته پيامبران خود را استهزا مى‌كردند، پس آنان را وبال و كيفر اين اعمال، دامنگير شد( انعام: 10).

[2] يعنى: موسى ساحران را اندرز داده و گفت: واى بر شما! زنهار بر خدا به سحر دروغ مبنديد كه بنياد شما را بر باد هلاكت دهد و هركس به خدا افترا بست، سخت زيانكار شد( طه: 61).

[3] يعنى: لوط گفت: من خود دشمن اين كار زشت شما خواهم بود.( شعراء: 168).

[4] بديع القرآن، تأليف ابن ابى الاصبع، ص 100.

نام کتاب : تناسب آيات نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 54
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست