سؤال
در اين آيه شريفه اين است كه چه ارتباط و تناسبى بين صدر آيه و ذيل آن است؟ يعنى
بين امر به استجابت رسول خدا- صلى اللّه عليه و آله و سلم- آنجا كه دعوت براى
احياء نمودن شخصيت آنان مىكند، و بين تهديد به حيلوله بين المرء و قلبه مىباشد؟
اشاعره
و در رأس آنان فخر رازى[2] با توجه به
ذيل آيه، آن را دليلى براى اثبات جبر گرفتهاند و گفتهاند: با توجه به ذيل آيه،
روشن مىشود كه خداوند متعال است كه مؤمن را مؤمن و كافر را كافر مىنمايد، و هركس
را كه بخواهد گمراه و هركس را كه بخواهد هدايت مىنمايد.
ولى
اينان از صدر آيه غفلت نمودهاند كه دلالت صريح بر اختيار و انتخاب مىنمايد. معاذ
اللّه كه بين صدر و ذيل آيه قرآن، اختلاف و تضاد باشد، آن هم در محدوده يك آيه. و
دانشمندان اسلامى سعى و تلاش فراوانى نمودهاند تا اينكه آيه را از جهت تناسب صدر
و ذيل، بر وجه مناسبى حمل كنند و لذا براى آن وجوهى گفتهاند كه وجوه دقيقتر و
مناسبتر عبارتند از:
وجه
اول: گاهى در قلب انسان يك تحوّل لحظهاى ايجاد مىشود كه انسان را به طور ناگهانى
و تصادفى، از حالتى به حالت ديگر منتقل مىنمايد؛ مثلا شقى يكباره تبديل به سعيد
مىگردد و به عكس. اين تحوّل ممكن است به دليل مواجهه با امر غير مترقّبهاى باشد
كه عارض انسان شده و او را از مسير اولش بكلى منحرف مىنمايد، با اينكه مدت طولانى
بر آن حالت بوده است، ولى بر خلاف خيال
[1] يعنى: اى اهل ايمان! چون خدا و رسول، شما را به
ايمان دعوت كنند اجابت كنيد، تا به حيات ابدى برسيد و بدانيد كه خدا در ميان شخص و
قلب او حايل مىگردد و همه به سوى او محشور خواهيد شد.( انفال: 24).
[2] التفسير الكبير، ج 15، صفحات: 147 و 148 و 181 و
182.
نام کتاب : تناسب آيات نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 28