و
همچنين نظريّه ديگر مبنى بر اينكه: اين حروف هستند كه خداوند به واسطه آنان قسم
خورده است، همچنانكه بر اشياء ديگر از قبيل «فجر»، «ضحى»، «تين»، «زيتون» سوگند
ياد كرده، بر اسامى اين حروف ابجدى نيز سوگند خورده است؛ زيرا اين حروف ريشه و
اساس همه سخنها از هر لغتى از لغتهاى عالم مىباشد.
نظريّه
علّامه طباطبائى در مورد حروف مقطّعه
مرحوم
علامه- رضوان اللّه عليه- مىفرمايد: اگر سورههايى را كه به حروف مشتركى از حروف
مقطعه آغاز شدهاند، مورد تدبّر قرار دهى؛ همچون «الم» ها و «الر» ها و «طواسين» و
«حواميم» ها، مىبينى كه همه آنها از نظر مضامين و تناسب سياق، با هم شبيهاند.
بنابراين، مىتوان چنين نتيجه گرفت كه بين اين حروف و بين مضامين اين سورهها يك
ارتباط خاص و ويژهاى وجود دارد.
مثلا
سوره اعراف كه با «المص» آغاز گرديده، مثل اينكه تمام مضمون و محتواى سورههاى
«الم» و سوره «ص» را در بر داشته و بر آن مشتمل است.
همچنين
سوره رعد كه با «المر» افتتاح گرديده انگار كه جامع مضامين و محتواى بين سورههاى
«الم» و «الر» ها مىباشد.
از
اين مطلب استفاده مىشود كه اين حروف، همانا رمزهايى بين خداى سبحان و رسول او-
صلى اللّه عليه و آله- بوده و از ما نهان است و بيش از اين ديگر چيزى نمىدانيم.
چه بسا براى يك محقق متدبر، بيش از اين مطلب روشن گردد.
و
شايد اين روايت امير المؤمنين- عليه السلام- اشاره به همين مطلب باشد كه: هر