نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 69
دروغى
ببندد، جايگاه خود را در آتش فراهم ساخته است؛ لذا سلف صالح از هرگونه سخن درباره
قرآن خوددارى مىكردند. محمد بن سيرين مىگويد: از عبيده، يكى از سرشناسان تابعين،
درباره تفسير آيهاى از قرآن پرسشى نمودم، گفت: رفتند كسانى كه مىدانستند در چه
جهت قرآن نازل شده است؛ يعنى علم به اسباب النزول داشتهاند.
واحدى
مىگويد: در اين زمان، بسيارند كسانى كه در اين زمينه دروغپردازيهاى فراوانى
دارند؛ لذا براى رسيدن به حقايق قرآنى بايد راه احتياط را پيمود.[1]
سخن امام احمد بن حنبل در اينباره گذشت: «ثلاثة لا اصل لها: المغازى و الفتن و
التفسير» جلال الدين سيوطى، با تمام توانى كه در اين زمينهها دارد، نتوانسته است
بيش از 250 حديث مسند، اعم از صحيح و سقيم جمعآورى كند؛[2]
ولى خوشبختانه در مكتب اهل بيت روايات فراوانى است كه به طور صحيح از طرق اهل بيت
به دست ما رسيده است و تا به حال بيش از چهار هزار روايت در اين زمينه جمعآورى
شده است.[3]
منابعى
كه امروزه در دست داريم و براى دستيابى به اسباب نزول مورد استفاده قرار مىگيرند
تا حدودى قابل اطمينانند، مانند جامع البيان طبرى، الدر المنثور سيوطى، مجمع
البيان طبرسى، تبيان شيخ طوسى و علاوه بر آنها كتابهايى نيز به طور خاص درباره
اسباب نزول نگاشته شده است، مانند اسباب النزول واحدى و لباب النقول سيوطى.
البته
در اين نوشتهها صحيح و سقيم درهم آميخته و بايستى با نظر تحقيق در آنها نگريست.
تشخيص درست از نادرست، مخصوصا در موارد تعارض، به يكى از راههاى زير امكان دارد:
1.
بايد سند روايت، به ويژه آخرين كسى كه روايت به او منتهى مىشود مورد اطمينان
باشد، يعنى يا معصوم باشد يا صحابى مورد اطمينان، مانند عبد الله بن مسعود و ابى
بن كعب و ابن عباس كه در كار قرآن سررشته داشته و مورد قبول امّت بودهاند و يا از
تابعين عاليقدر باشد، مانند مجاهد، سعيد بن جبير و سعيد بن مسيّب كه هرگز از خود
چيزى نمىساختند و انگيزه دروغپردازى نداشتهاند.
2.
بايد تواتر يا استفاضه (كثرت نقل) روايات ثابت شده باشد، گرچه با الفاظ