نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 42
«وَ
إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ»،[1] (و آن در
«امالكتاب» [لوح محفوظ] نزد ما بلندپايه و استوار است).
«إِنَّهُ
لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»،[2]
(كه آن قرآن كريمى است كه در كتاب محفوظى جاى دارد و جز پاكان نمىتوانند به آن
دست زنند [دست يابند]).
«وَ
لَقَدْ جِئْناهُمْ بِكِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلى عِلْمٍ ...»،[3]
(ما كتابى براى آنها آورديم كه (اسرار و رموز) آن را با آگاهى شرح داديم ...).
پس
قرآن داراى دو وجود است: ظاهرى در قالب الفاظ و عبارات و باطنى در جايگاه اصلى
خود؛ لذا قرآن در شب قدر با وجود باطنى و اصلى خود- كه داراى حقيقت واحدى است-
يكجا بر قلب پيغمبر اكرم (ص) فرودآمد، سپس تدريجا با وجود تفصيلى و ظاهرى خود در
فاصلههاى زمانى و در مناسبتهاى مختلف و پيشامدهاى گوناگون در مدت نبوت نازل
گرديد.[4]
اين
گونه تأويلات، از يك نوع لطافت و ظرافت برخوردار است كه در صورت وجود مقتضى و
داشتن سند اثباتى، مىتواند كاملا مناسب باشد. از طرف ديگر ظاهر آيات قرآن، به
همين قرآن كه در دست مردم است اشاره دارد و از قرآن ديگر و حقيقتى ديگر كه پنهان
از چشم همگان باشد سخن نمىگويد.
خداوند
براى ابراز عظمت اين ماه (رمضان) و اين شب (ليلة القدر) مسأله نزول قرآن را در آن
مطرح مىسازد و بايد اين مطلب قابل فهم و درك شنوندگان باشد و از قرآنى سخن بگويد
كه مورد شناسايى مردم بوده باشد. بعلاوه خبر دادن از نزول قرآن (قرآن باطنى) از
جايگاه بلندتر به جايگاه پايينتر، كه هر دو از دسترس مردم و حتى پيغمبر اكرم (ص)
به دور است، چه فايدهاى مىتواند داشته باشد تا با اين ابّهت و عظمت از آن ياد
كند؛ بنابراين اين گونه تأويلات زمانى مناسب است كه اصل موضوع ثابت شده باشد و اگر
بخواهيم آيات مذكور را تفسير كنيم، اين گونه تأويلات چارهساز نيست و آيات يادشده
شروع فرودآمدن قرآن را يادآور مىشود.
اولين
آيه و سوره
درباره
اولين آيه يا سوره نازلشده سه نظر وجود دارد: