نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 43
1. گروهى
معتقدند كه اولين آيات سه يا پنج آيه از اول سوره علق بوده است كه مقارن بعثت
پيامبر نازل شده است، هنگامى كه ملك (فرشته) فرودآمد و پيغمبر را با عنوان «نبوّت»
ندا داد و به او گفت: بخوان، گفت: چه بخوانم؟ پس او را در پوشش خود گرفت و گفت: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ
بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ».[1] از امام
صادق (ع) روايت شده است كه فرمود: «اول ما نزل على رسول الله- صلى الله عليه و آله
و سلم- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ
الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ ... و آخر ما نزل عليه:
إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ...».[2]
2.
گروهى نخستين سوره نازلشده را سوره مدّثّر مىدانند. از ابن سلمه روايت شده است
كه از جابر بن عبد الله انصارى سؤال كردم: كدامين سوره يا آيه قرآن براى نخستين
بار نازل شده است؟ گفت: «يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ».
گفتم: پس «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» چه؟ گفت:
گفتارى
كه از پيغمبر اكرم شنيدهام اكنون براى شما بازگو مىكنم؛ شنيدم كه فرمود: مدتى را
در مجاورت كوه حراء گذرانيدم، در پايان كه از كوه پايين آمدم و به ميانه وادى
رسيدم، ندايى شنيدم، به هر طرف نگريستم، كسى را نديدم؛ سپس سر به آسمان بلند كردم،
ناگهان او (جبرئيل) را ديدم. لرزشى مرا فراگرفت، به خانه نزد خديجه آمدم، خواستم
تا مرا بپوشاند. آنگاه «يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ
...» نازل شد.[3] گروهى از
اين حديث استفاده كردهاند كه اولين سوره نازلشده در ابتداى وحى بر پيغمبر اكرم
(ص) اين سوره است،[4] ولى در
متن حديث هيچگونه اشارهاى به اين امر كه نخستين سوره نازلشده اين سوره باشد
نشده است و صرفا استنباط جابر از اين حديث چنين بوده است. شايد اين پيشامد پس از
مدتى كه از بعثت گذشته بود (فترت) صورت گرفته باشد؛ زيرا پس از آغاز بعثت براى
مدتى وحى منقطع گرديد و دوباره آغاز شد. شاهد بر اين مدّعى حديث زير است:
از
جابر بن عبد الله روايت ديگرى شده است كه پيغمبر (ص) درباره فترت وحى سخن مىگفت و
مىفرمود: هنگامى كه به راه خود ادامه مىدادم، ناگاه ندايى از آسمان شنيدم،
سربلند كردم، فرشتهاى را ديدم كه در كوه حراء نيز آمده بود، از ديدار او به وحشت
[1] . رجوع كنيد به: تفسير منسوب به امام عسكرى؛ ص 157
و بحار الانوار؛ ج 18، ص 206، حديث 36 و تفسير برهان؛ ج 2، ص 478 و صحيح مسلم؛ ج
1، ص 97 و صحيح بخارى؛ ج 1، ص 3.
[2] . اصول كافى؛ ج 2، ص 628 و عيون اخبار الرضا؛ ج 2،
ص 6 و بحار الانوار؛ ج 92، ص 39.
[3] . صحيح مسلم؛ ج 1، ص 99 و رجوع كنيد به: امام احمد
بن حنبل؛ مسند احمد؛ ج 3، ص 306.
[4] . رجوع كنيد به: زركشى، بدر الدين؛ البرهان فى علوم
القرآن؛ ج 1، ص 206.
نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 43