نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 195
به نام قرآن
و دين، سعى كردند از ترجمه قرآن جلوگيرى كنند.
متأسفانه
اقدامات مخالفان مؤثر واقع شد و مسئله ترجمه قرآن كه نزديك بود به انجام برسد، به
حالت وقفه افتاد.
نخستوزير
(نحاس پاشا) خواست با طرح مسئله ترجمه تفسير جديد بر قرآن، مشكل را به صورت ظاهرى
فيصله دهد و رضايت طرفين دعوا را جلب كند و به زعم خود از مخمصه نجات يابد.
متأسفانه كار مهمى كه مىتوانست راه گسترش تعاليم اسلامى را بگشايد با كوتهنظرى
گروهى تعطيل شد.[1]
ترجمه
قرآن يك رسالت است
به
هر تقدير، ترجمه قرآن به زبانهاى مختلف جهان، امروزه به چند دليل يك ضرورت بشمار
مىرود:
دليل
اول. قرآن كتاب دعوت است و بايد اين دعوت به همه انسانها ابلاغ شود و آن را درك
كنند: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدىً
لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ ...»، (ماه
رمضان است، ماهى كه قرآن براى راهنمايى مردم و نشانههاى هدايت و فرق ميان حق و
باطل در آن نازل شده است ...). «هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً
وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ»،[2]
(اين بيانى است براى عموم مردم و هدايت و اندرزى است براى پرهيزگاران).
دليل
دوم. اسلام دين اختصاصى نيست و همه ملتها حق گرويدن به آن را دارند و ملتى را بر
ملتى فضيلتى نيست تا حق تقدم داشته باشد. قرآن كه كتاب راهنمايى و دعوت به اسلام
است؛ نسبت به همه مردم و همه ملل جهان يكسان است: «وَ ما
أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً ...»،[3]
(و ما تو را جز براى همه مردم نفرستاديم تا (آنها را به پاداشهاى الهى) بشارت دهى
و (از عذاب او) بترسانى ...). «تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ
الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً»،[4]
(زوالناپذير و پربركت است كسى كه قرآن را بر بندهاش نازل كرد تا بيمدهنده
جهانيان باشد).
دليل
سوم. بر عهده هر مسلمان است تا نداى اسلام را به گوش جهانيان برساند و رسالتى را
كه قرآن بر عهده او گذارده است، ايفاء كند: «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ
أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا
[1] . رجوع كنيد به: مجله الرابطة العربية المصرية؛ صفر
و ربيع الاول، س 1355 ه ق.