نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 190
امروزه كه
مسئله تبليغات دامنه وسيعترى پيدا كرده است و قرآن و اسلام جنبه جهانى يافته است،
جاى اين بحث پيش آمده است كه آيا مىشود قرآن را ترجمه كرد و در دسترس اجانب قرار
داد؟
در
اواسط قرن چهاردهم هجرى در مصر و ديگر كشورهاى اسلامى درباره ترجمه قرآن بحث و
گفتگوى بسيار رخ داد: برخى اين كار را جايز و ضرورى دانستند- كه اكثريت را تشكيل
مىدادند- و برخى معارض و مخالف آن بودند.
در
مصر ابتدا نظر مثبتين مورد قبول بود و لذا فتواى جواز از زبدهترين علماى ازهر
صادر گرديد؛ ولى در نهايت معارضين توانستند رأى خود را به كرسى بنشانند و در نتيجه
از ترجمه قرآن جلوگيرى شد.
فتواى
كاشف الغطاء
در
نجف اشرف، هماهنگ با حركت آغاز شده، از مرحوم شيخ محمد حسين كاشف الغطاء
اعلاميهاى در جواب استفتاء استاد عبد الرحيم محمد على صادر شد كه ترجمه قسمتى از
آن را در اينجا مىآوريم:
...
ترجمه قرآن هر قدر رسا و قدرتمند باشد، نمىتواند در ديگر زبانها همان را ايفا كند
كه قرآن در زبان عربى انجام داده است؛ ترجمه صرفا، كار برگرداندن معانى را انجام
مىدهد و اين يك ضرورت است. ترجمه اگر كامل انجام شود و كم و كاستى نداشته باشد
جايز، بلكه براى كسانى كه قادر بر آن باشند- چه افراد و چه گروهها- واجب و لازم
است؛ زيرا تبليغ دين و دعوت اسلامى بر آن متوقف است و مشمول اين آيه شريفه مىشود:
«وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ»[1] و
كدام خير والاتر و مهمتر از دعوت به سوى اسلام است؟ پيوسته ترجمه قرآن به فارسى
از روز اول معمول بوده و هست و هرگز كسى از علما و دانشمندان آن را منع نكرده و
اگر ترجمه به فارسى- طبق سيره جاريه- جايز باشد، ترجمه به ديگر زبانها نيز به طور
قطع جايز است؛ لذا ديگر نيازى به تمسّك به اصل برائت يا اصل اباحه نيست؛ زيرا مطلب
واضحتر از آن است كه نياز به استدلال يا اصل عملى باشد.[2]
رأى
آيت الله خويى
حضرت
استاد آيت الله خويى (قدس سره) در اين مسئله، نظر وافى و شافى دارند.