نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 189
تفسيرهاى
دلخواه ارائه شود.
قرآن
خود به اين موضوع اشاره مىكند و كسانى را كه سعى داشتند اصل كتب عهدين از مردم
مخفى نگاه داشته شود، نكوهش مىكند: «قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ
الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ
تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً ...»،[1]
(بگو چه كسى كتابى را كه موسى آورد، نازل كرد؟ كتابى كه براى مردم نور و هدايت بود
(اما شما) آن را به صورت پراكنده قرار مىدهيد، قسمتى را آشكار و قسمت زيادى را
پنهان مىداريد ...).
در
حالى كه قرآن در ميان مسلمانان و در اختيار همگان قرار دارد و از روز اول تا به
حال، مسلمانان خود حامى و حافظ و نگهدار آن بودهاند، در جايى پنهان نبوده و هرگز
نخواهد بود. كتابى است كه با نصّ اصلى خود، در اختيار جهانيان قرار گرفته، قابل
تغيير، تبديل و تضييع نيست.
اما
مسئله اختلاف نظرها در ترجمهها و أحيانا در دو ترجمه از يك نفر در دو زمان
متفاوت، اجمالا اشكالى است وارد كه در مواردى بىنظمى به وجود آورده است؛ ولى اين
اشكال قابل رفع است. نبايد ترجمه قرآن را براى همهكس مجاز شمرد، بلكه بايد اين
كار مهم زير نظر اهل فنّ و صاحبنظران انجام پذيرد.
علاوه
بر اشكالات مذكور برخى از مخالفان با ترجمه قرآن، به احاديثى تمسك جستهاند كه
بايد قرآن را (مانند ديگر عبادات چون اذان، نماز و اذكار حج) به عربى خواند؛ اين
احاديث مسلمانان را متعبد به خواندن قرآن به عربى مىكنند؛ گرچه مفهوم آنها را درك
نكنند و دلالتى بر منع ترجمه قرآن ندارند. البته بهتر است هر مسلمانى با ياد گرفتن
زبان عربى مفاهيم قرآن را خود به طور مستقيم درك كند.
فتاوى
علما
علماى
سلف در زمينه ترجمه قرآن بحثى نكردهاند، جز در موارد بسيار جزئى. البته سيره آنها
اين بوده است كه آيات و سورههايى را در مناسبتهاى مختلف و هنگام وعظ و خطابه
ترجمه و تفسير مىكردند و يا برخى مفسرين مانند ابو الفتوح رازى و نيشابورى ضمن
تفسير قرآن، آيات را ترجمه نيز مىكردند؛ ولى نه براى تبليغ و ارائه به ملتهاى
خارج از اسلام.