نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 170
وارد شده و
مورد اجماع امت است؛ ولى عمر بن خطاب گمان مىكرد كه در قرآن آيه رجم وجود داشته و
آن را، موقع جمعآورى، نياوردهاند و همواره مىكوشيد درج آن را در قرآن به صحابه
بپذيراند. به طورى كه قبلا ذكر شد هنگام جمع قرآن به وسيله زيد بن ثابت، عمر خواست
نظر خود را به جمع بقبولاند و عبارت «الشيخ و الشيخة اذا زنيا فارجموهما البتة
نكالا من اللّه و الله عزيز حكيم»، (پيرمرد و پيرزنى اگر زنا كردند آنها را سنگسار
كنيد. عقوبتى است از جانب خدا و خدا عزيز و حكيم است) را به عنوان آيه در قرآن
قرار دهد. به طور معمول از وى شاهد طلبيدند او نتوانست شاهد بياورد، لذا پذيرفته
نشد؛ ولى عمر پيوسته در اين انديشه بود كه آن را بر مردم عرضه كند و به گمان خود
حجت را بر مردم تمام كند. در آخرين روزهاى حيات خود، بالاى منبر تأكيد نمود:
اى
مردم مبادا روز قيامت بگوييد عمر به ما نگفت. خدايا شاهد باش كه گفتم و عرضه كردم
ولى كسى آن را نپذيرفت.[1]
ظاهرا،
عمر خطا رفته است و حديثى را با آيه قرآن اشتباه گرفته است؛ زيرا زيد بن ثابت
مىگويد: شنيدم كه پيغمبر (ص) فرمود: شيخ و شيخه اگر زنا كردند آنها را سنگسار
كنيد. ممكن است عمر نيز آن را از پيغمبر شنيده است و گمان كرده آيه قرآنى است كه
پيغمبر تلاوت مىفرمايد.
2.
آيه رغبت. عمر، گمان داشت كه در قرآن آيهاى با اين نام وجود داشته و ساقط شده
است. او مىگفت: يكى از آياتى كه در قرآن مىخوانديم اين آيه بود: «ان لا ترغبوا
عن آبائكم فانه كفر بكم ان ترغبوا عن آبائكم»[2]
محتمل است عبارت مذكور حديثى بوده باشد كه از پيغمبر شنيده شده به گمان اينكه آيه
قرآنى است كه تلاوت مىفرمايد.
3.
آيه جهاد. عمر همچنين گمان مىبرد كه اين عبارت، آيه قرآنى بوده و از قرآن ساقط
شده است: «أن جاهدوا كما جاهدتم اول مرة».[3]
4.
آيه فراش. طبق گمان عمر عبارت «الولد للفراش و للعاهر الحجر»[4]
از آيات
[1] . رجوع كنيد به: صحيح بخارى؛ ج 8، ص 208- 211 و
صحيح مسلم؛ ج 4، ص 167 و ج 5، ص 116 و مسند احمد؛ ج 1، ص 23 و ج 5، ص 132 و 183 و
ابو داود( حدود 23) و ترمذى( حدود 7) و ابن ماجه( حدود 9) و دارمى( حدود 16) و
موطأ( حدود 10). تمامى كتب صحاح اهل سنت حديث آيه رجم را آوردهاند.
[2] . صحيح بخارى؛ ج 8، ص 208- 211 و صحيح مسلم؛ ج 4، ص
167 و ج 5، ص 116.