نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 169
آنان را به
ضعف گفتار، فساد مذهب و جفا در روايت وصف كردهاند و يا برخى از آنها به دروغگويى
و دروغپردازى شهرت دارند كه هرگز روايت از آنان جايز نيست. گروهى حتى درباره ائمه
حالت توقف داشته و با آنان دشمنى مىكردند. اين اوصاف خود كافى است كه روايت اين
افراد، قابل اعتماد نباشد.[1]
اينجانب
با بررسى تمام اين روايات، چه منقول از اهل سنت و چه منقول از شيعه، چنين يافتم كه
اين قبيل روايات، كه مايه طعن شريعت است، غالبا مجعول و به دست دشمنان دين ساخته و
پرداخته شده است يا آنكه قابل تأويل به وجوه ديگر است و ربطى به مسئله تحريف
ندارد. در اينجا لازم است به برخى از اين روايات اشاره شود.
روايات
اهل سنت
در
ميان اهل سنت گروهى صرفا به جمع حديث مىپرداختند و كمتر به جنبه محتوى اهميّت
مىدادند؛ يعنى آنچه در نظر اين گروه اهميت داشت جمعآورى گفتار سابقين بود و تمام
ارزش را در كميّت و حجم به دستآمده در اين راه مىدانستند. لذا بيشتر، كوشش
داشتند تا مقدار احاديث به دستآمده آنان بيشتر باشد، بدون توجه به محتواى آنها.
ازاينرو
در ميان احاديث گردآمده ايشان، صحيح و سقيم خلط شده است و احيانا مطالب بيهوده
بسيارى به چشم مىخورد. اين گروه، در گذشته، به نام حشويّه خوانده مىشدند و
امروزه به نام سلفيون[2] معروفند.
چنانكه در ميان شيعه گروه مشابهى وجود داشته و دارد كه به نام اخباريون شناخته
شدهاند. بيشتر و شايد تمام روايات تحريف، به دست اين گروه جمع، تدوين، ثبت و ضبط
شده است و نبايد كار اين گروه را به حساب محققان و اهل نظر از اهل سنت و شيعه
گذاشت. اكنون برخى از اين روايات را در ذيل مىآوريم:
1.
آيه رجم. در قرآن، شريعت رجم نيامده است. فقط به جلد (تازيانه زدن زانى و زانيه)
اشاره شده است؛ بنابراين رجم زانى و زانيه در شرايط خاصى[3]
در سنت
[2] . سلفيون به كسانى گفته مىشود كه صرفا خود را پيرو
سلف( گذشتگان) مىدانند و هرچه از آنها برسد، چه راست و چه دروغ، آن را سرلوحه
زندگى خود قرار مىدهند و هرگز قدرت تشخيص صحيح از سقيم را ندارند و اجازه تشخيص
را نيز به كسى نمىدهند. اينان امروزه قسمتى از« وهابيون» را تشكيل مىدهند.
[3] . زناكار اگر دسترسى به حلال داشته و راه حرام
پيموده، سنگسار مىشود، وگرنه تازيانه مىخورد.
نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 169