responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 17

موقعى كه سوره مائده بر پيغمبر (ص) نازل شد، ايشان بر استرى به نام «شهباء» سوار بودند، وحى بر ايشان سنگينى كرد، حيوان ايستاد و شكمش آويزان شد. ديدم كه نزديك بود ناف او به زمين برسد در آن حال پيامبر (ص) بى‌هوش شد و دست خود را بر سر يكى از صحابه نهاد ....[1] عبادة بن صامت مى‌گويد: هنگام نزول وحى صورت پيامبر (ص) منقبض مى‌شد و رنگ او تغيير مى‌كرد، گويد: در آن حال سر خود را فرومى‌افكند و صحابه نيز چنين مى‌كردند.[2] گاه مى‌شد كه زانوى پيغمبر (ص) بر زانوى كسى بود، در آن حال وحى نازل مى‌شد، آن شخص تحمل زانوى پيغمبر را نداشت. ما نمى‌دانيم چرا پيامبر (ص) دچار اين حالت مى‌شد؛ چون از حقيقت وحى آگاه نيستيم. براى تفصيل بيشتر مى‌توان به كتابهايى كه درباره وحى و كيفيت آن نگاشته شده است مراجعه كرد.[3]

گروهى از معاندان دين كه سعى مى‌كنند با ساختن و پرداختن داستانهاى بى‌اساس و موهون اصل مهم وحى از جانب پروردگار به سوى بهترين بندگان را زير سؤال ببرند، افسانه‌هايى در زمينه وحى بر پيامبر اسلام، جعل كرده‌اند. در اينجا براى دفع شبهه مقدمه‌اى را با دو پرسش آغاز مى‌كنيم:

1. آيا ممكن است پيغمبرى، در آغاز بعثت، به خود گمان ناروا برد و در آنچه بر او پديد گشته است شك و ترديد كند؟

2. آيا امكان دارد كه گاه شيطان، در امر وحى دخالت كند و تسويلات خود را به صورت وحى جلوه دهد؟

در گفته‌هاى اهل بيت و تعاليم عاليه‌اى كه از خاندان پيغمبر اكرم (ص) صادر شده، پاسخ هر دو سؤال منفى است، ولى در نوشته‌هاى اهل حديث- كه از غير طريق اهل بيت گرفته شده است- جواب مثبت است. آنان رواياتى در اين زمينه آورده‌اند كه منافات با مقام عصمت دارد و علاوه بر آن پايه و اساس نبوت را زير سؤال مى‌برد.

اينك براى نمونه به دو داستان برگرفته شده از روايات اهل حديث اشاره و با دلايل عقلى و نقلى ساختگى بودن آنها را ثابت مى‌كنيم:


[1] . تفسير عياشى؛ ج 1، ص 388.

[2] . طبقات ابن سعد؛ ج 1، ص 131.

[3] . رجوع كنيد به: معرفت، محمد هادى؛ التمهيد فى علوم القرآن؛ ج 1، ص 66 به بعد.

نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 17
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست