نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 164
تحريف و
تغيير مىدادند). در اين روايت شريف، از دستبرد به معانى و تفاسير منحرف سخن به
ميان آمده است، ولى الفاظ و عبارات قرآن همچنان دستنخورده است. در حديث مشابه به
جاى تحريف حدود، تضييع حدود آمده است: «و رجل قرأ القرآن فحفظ حروفه و ضيّع حدوده»،[1]
(حفظ حروف- درستى تلاوت- نموده، ولى حدود و مقررات آن را تضييع نموده است).
روايت
دوم. ابو بصير، از امام صادق (ع) مىپرسد، مردم مىگويند چرا خداوند فرموده است:
«أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»،[2]
ولى نامى از على و خاندان او نبرده است؟ حضرت فرمود: در قرآن، فريضه نماز نازل
گرديد، ولى از ركعات و شرايط آن نامى برده نشد تا آنكه پيغمبر (ص) خود بيان نمود.[3]
در اين روايت شريف، اين اصل تثبيت شده است كه قرآن، جاى بيان اصول و كليات فرائض و
احكام است و بيان فروع و جزئيات بر عهده پيغمبر است. در نتيجه امام (ع) تقرير
فرمود كه در قرآن هرگز نامى از على و خاندان او برده نشده است؛ زيرا اين وظيفه
پيغمبر بوده تا مانند بيان ركعات و شرايط نماز، آن را نيز بيان كند؛ لذا هرگونه
روايت ضعيف السند كه حاكى از بودن اسم على و خاندان او در قرآن و سپس ساقط شدن
آنها از قرآن است، طبق اين روايت مردود شناخته شده است.
روايت
سوم. شيخ مفيد از جابر او از امام باقر (ع) روايت مىكند كه فرمود: موقع ظهور،
حضرت مهدى به مردم قرآن مىآموزد. آنگاه مشكلترين كار در اين أمر مسئله ترتيب
مصحف شريف است؛ زيرا ترتيب مصحف حضرت با ترتيب مصحف فعلى تفاوت دارد.[4]
اين حديث، بر آن دلالت دارد: قرآنى كه حضرت ارائه مىدهند، به جز در ترتيب و نحوه
تأليف آيات و سورهها، هيچگونه تفاوتى با مصحف موجود ندارد.
7.
نظر علماى بزرگ شيعه
بىمناسبت
نيست در اينجا برخى از تصريحاتى را كه بزرگان علماى اماميه، در زمينه نفى تحريف
ابراز داشتهاند، عرضه كنيم تا روشن شود هيچگاه علماى شيعه قائل به تحريف قرآن
نبودهاند و آنچه به آنها نسبت داده مىشود كذب محض است. البته برخى