responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 161

لِبَعْضٍ ظَهِيراً»،[1] (بگو اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد، هرچند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند).

«وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‌ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ ...»،[2] (و اگر درباره آنچه بر بنده خود [پيامبر] نازل كرده‌ايم شك و ترديد داريد، (دست‌كم) يك سوره همانند آن بياوريد ...).

«أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ ...»،[3] (آيا آنها مى‌گويند او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است؟ بگو اگر راست مى‌گوييد يك سوره همانند آن بياوريد ...).

اين آيات را، آيات «تحدّى» گويند؛ يعنى هماورد طلبيدن. پس اگر كسانى سوره يوسف يا ديگر سوره‌ها را ساخته و در قرآن درج كرده‌اند، لازمه اين حرف شكسته شدن مرز تحدّى است و اين امر منتفى است.

همين‌گونه است احتمال تبديل كلمات قرآن، چنانكه شيخ نورى و پيش از وى سيد جزائرى، پنداشته‌اند؛ زيرا هرگونه تبديل و تغيير در نظم و جمله‌بندى كلمات قرآن، موجب مى‌شود كه صورت تبديل يافته، كار تبديل‌دهنده باشد و از صورت وحى بودن خارج شود؛ لذا نسبت دادن چنين كلام تبديل‌يافته‌اى، به تبديل‌دهنده اولى است تا سخن الهى بودن. آنها گمان برده‌اند آيه‌ «... فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ...»[4] در اصل «تبينت الانس ان لو كانت الجن يعلمون الغيب» بوده است‌[5] و نيز آيه‌ «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»[6] در اصل «خير ائمة ...» بوده است.[7]

همچنين كم نمودن از قرآن نيز موجب مى‌گردد تا نظم اوّلى كلام به هم بخورد و از بين برود و اين به طور قطع در سبك و اسلوب بلاغى كلام مؤثر است و نظم نوين (نقص يافته) نمى‌تواند همان سبك و اسلوب بلاغى اول را داشته باشد؛ لذا نبايد گفت كه نظم نوين همان نظم الهى و وحى است. سخيف‌ترين گفته‌ها در اين زمينه، گفته كسانى است كه گمان برده‌اند از ميانه يك آيه بيش از ثلث قرآن اسقاط شده است. آنها مى‌گويند: از وسط آيه‌ «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى‌ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ ...»[8] بيش از دو هزار آيه افتاده است و لذا نظم آيه به هم ريخته و آشفتگى در آن نمودار


[1] . اسراء، 88.

[2] . بقره، 23.

[3] . يونس، 38.

[4] . سبأ، 14.

[5] . رجوع كنيد به: بحار الانوار؛ ج 90، تفسير نعمانى؛ ص 26- 27.

[6] . آل عمران، 110.

[7] . رجوع كنيد به: سيد جزائرى، منبع الحياة؛ ص 67.

[8] . نساء، 3.

نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 161
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست