نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 160
و
كلامى فاقد اعتبار است و صرفا در مسائل فرعى و عملى اعتبار دارد.
علّامه
حلّى، در زمينه نفى تحريف مىنويسد:
اتّفاق
علما بر آن است كه هرچه از قرآن متواترا به ما رسيده است حجت و در غير اين صورت
فاقد اعتبار است؛ زيرا قرآن سند نبوت و معجزه جاويد اسلام است، لذا تا به سرحدّ
تواتر نرسد، نمىتواند نسبت به صحت نبوت يقينآور باشد؛ بنابراين امكان ندارد آنچه
راويان در اينباره از مسموعات خود روايت كردهاند و نقل، تواتر ندارد، بپذيريم؛
زيرا راوى واحد هرچند راستگو باشد اگر آنچه نقل كرده، با عنوان قرآنى نقل كرده
باشد، قطعا خطا كرده است و اگر با غير اين عنوان باشد مردد است؛ زيرا يا روايتى
است كه از پيغمبر اكرم (ص) شنيده است يا نظر شخصى خود اوست، كه هرگز به عنوان آيات
قرآنى حجيت شرعى نخواهد داشت.[1]
سيد
مجاهد طباطبايى در كتاب وسائل الاصول، محقق اردبيلى در كتاب شرح الارشاد، و سيد
محمد جواد عاملى در كتاب مفتاح الكرامة نيز همينگونه استدلال كردهاند.[2]
3.
مسأله اعجاز قرآن
يكى
ديگر از مسائلى كه با شبهه تحريف در تضاد است و با آن منافات دارد يا روشنتر
بگوييم آن را قاطعانه نفى مىكند، مسأله اعجاز قرآن است. علما، مسأله اعجاز را
بزرگترين دليل بر ردّ شبهه تحريف دانستهاند؛ زيرا احتمال زيادت، همان گونه كه
برخى از خوارج گفتهاند كه سوره يوسف تماما بر قرآن افزوده شده است، چون يك سرگذشت
عاشقانه است و جايى در قرآن ندارد يا كاستن، آنگونه كه صحابى بزرگوار عبد الله بن
مسعود گمان برده است كه دو سوره معوّذتان دو دعاى مبطلالسحرند و جزء قرآن نيستند،
درباره قرآن بكلى منتفى است؛ زيرا لازمه آن امكان هماوردى با قرآن است و آيا بشر
را ياراى آن هست كه همانند قرآن بياورد، به گونهاى كه هرگز با آن تفاوتى از حيث
فصاحت و بلاغت و بيان و محتوى نداشته باشد؟ هرگز. خداوند در قرآن فرموده است: