نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 155
حركت مىكند
تا هرگاه پيروزى و غنيمت نصيب گرديد، پابرجا و شريك ديگران باشد وگرنه پا به فرار
گذارده، راه نجات خود را پى بگيرد.[1]
تحريف
كلام، كناره زدن از مسير طبيعى آن است. مسير طبيعى الفاظ و عبارات، همان افاده
معانى حقيقى و مراد واقعى آنهاست و در صورت انحراف از آن معانى تحريف تحقق
مىيابد. لذا تحريف كلام را چنين وصف نمودهاند: «تفسيره على غير وجهه»، (تفسير نمودن
آن برخلاف آنچه ظاهر آن است) كه اين خود تأويل نارواست؛ يعنى دگرگون ساختن كلام و
برگرداندن آن به سوى ديگر است. اين گونه تحريف را، تحريف معنوى گويند؛ زيرا در
واقع، تعريف معنوى دلالت لفظ را دگرگون مىسازد و از مسير خود منحرف مىكند.
در
قرآن هر كجا واژه تحريف آمده همين معنى (تحريف معنوى) اراده شده است.
طبرسى
در تفسير آيه «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ»[2]
مىگويد: «اى يفسّرونه على غير ما انزل و هو سوء التأويل»[3]،
(آن را برخلاف آنچه خداوند اراده كرده تفسير مىكنند، و آن خود، بد تأويل كردن
است). زمخشرى در تفسير آيه مىگويد: «اى يميلونها عن مواضعها»[4]،
(لفظ را از موضع خود منحرف ساختهاند)؛ زيرا اگر لفظ طبق معناى واقعى- كه ظاهر لفظ
بر آن دلالت دارد- تفسير و تبيين نگردد، هرآينه از موضع اصلى خود منحرف شده است.
شعرانى-
در حاشيه مجمع البيان- مىگويد: مواضع لفظ همان معانى لفظ است؛ زيرا هر لفظ براى
معنايى كه خاص خود آن است وضع شده و اگر از آن موضع زايل گردد و به معناى ديگر، كه
خواسته لفظ نباشد، تفسير شود، هرآينه آن لفظ از موضع خود منحرف شده است. زمخشرى در
اينباره مىگويد: الفاظ، مواضعى دارند كه شايسته همانها هستند و آن عبارت از
معانى موضوع لها مىباشد كه سزاوار است الفاظ در همان معانى استعمال شوند؛ لذا اگر
از آن معانى دور شوند، وامانده و غريب خواهند بود.[5]
از امام باقر (ع) روايت شده است كه، فرمودند: آنان كه كتاب خدا را پشت سر انداخته،
حروف و الفاظ آن را استوار داشته و حدود و احكام آن را تحريف كردهاند؛[6]
يعنى به گونه ديگر تفسير و تأويل نمودهاند.