نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 146
ابن ابى
هاشم گفته است: سبب اختلاف در قرائات سبع اين است كه مصاحف فرستاده شده به مناطق و
مراكز اسلامى، از هرگونه علايم مشخصه، نقطه و شكل، عارى بود و مردم از همين مصاحف
برداشت مىكردند، لذا ميان قاريان شهرها اختلاف پديد مىآمد.[1]
استاد
بزرگوار آيت الله خويى فرموده است: روشن نيست كه اختلاف در قرائات، منسوب به نقل
باشد. بلكه به اجتهادات قرّاء منسوب است و مؤيد آن، تصريح بزرگان در اين زمينه
است. بلكه اگر ملاحظه شود كه مصحفهاى اوليه از نقطه و شكل (اعراب و حركات) خالى
بوده، اين احتمال قوت پيدا مىكند.[2]
4.
نبودن الف در كلمات
يكى
ديگر از عواملى كه در رسم الخط مشكل مىآفريد، نبودن الف در رسم الخط آن روز است:
خط عربى كوفى از خط سريانى نشأت گرفته است. در خط سريانى، مرسوم نبود كه الف وسط
كلمه را بنويسند و آن را اسقاط مىكردند. چون قرآن در ابتدا با خط كوفى نگاشته
مىشد، الفهاى وسط كلمه مانند «سماوات» را نمىنوشتند، به اين صورت:
«سموت».
بعدها كه علايم مشخصه ايجاد شد، الف را صرفا با علامت الف كوچك در بالاى كلمه مشخص
مىساختند، مانند «سموت».
اين
امر (انداختن الف وسط كلمه) بعدها در بسيارى از موارد منشأ اختلاف قرائت گرديد.
مثلا: نافع و ابو عمرو و ابن كثير «ما يَخْدَعُونَ»[3] را
«و ما يخادعون الّا انفسهم» خواندهاند، به دليل آنكه اين كلمه در صدر آيه با همين
وزن و اسقاط الف نوشته شده بوده است، پس گمان بردهاند اين كلمه هم همان گونه است.[4]
در صورتى كه مقتضاى معناى آيه، بدون الف است. و نيز آيه «وَ
حَرامٌ عَلى قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ»[5]
چون بدون الف ثبت شده بود، حمزه و كسائى و شعبه آن را «حرم» با كسر حاء مهمله
خواندهاند.[6]
ابو
جعفر و بصريّون: «وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»[7] در
همين سوره و سوره اعراف و طه را، بدون الف «وعدنا» (ماضى ثلاثى مجرد) خواندهاند و
ديگران با الف. نافع: «فِي غَيابَتِ الْجُبِّ»[8] را
«فى غيابات ...» خوانده، به گمان اينكه جمع است؛ زيرا اين كلمه در