نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 144
كلمه مفرد
است يا تثنيه.[1] در پى
بسيارى از واوهاى آخر كلمه (لام الفعل) الف گذارده مىشد و اين تصور پيش مىآمد كه
اين واو، علامت جمع است و از طرف ديگر، الف را از واو جمع حذف مىنمودند. مثالهايى
از مورد اول: «انّما أشكوا بثّي»، «فلا يربوا»، «نبلوا اخباركم»، «ما تتلوا
الشياطين». و از مورد دوم: «فاءوا»، «جاؤو»، «تبؤو الدار»، «سعو» و «عتو» و ....
خلاصه،
اين گونه نارساييها در رسم الخط مصاحف اوليه- كه هنوز هم باقى است- مشكلات بسيارى
به بار آورد (از جمله اختلافات بسيار عميق ميان قاريان قرآن) و به علت همين
نارساييها در رسم الخط مصحف بود كه برخى از پيشينيان از آن سلب اعتماد نموده،
بسيارى از موارد ابهام قرآن را غلط پنداشتهاند و از خطاكاريهاى نويسندگان اصلى
قرآن شمردهاند. چنانكه از ابن عباس روايت شده كه او آيه «وَ
قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ»[2] را
«و وصّى» قرائت مىكرد و مىگفت: آيه در اصل به اين نحو بود و بر اثر چسبيدن واو
دوم به صاد، مردم آن را «قضى» خواندهاند. البته روشن است كه در نوشتههاى اوليه
نقطه نيز وجود نداشته و زمينه چنين تصورى پيش آمده است.
ابن
اشته مىگويد: نويسنده در نوشتن كلمه «و قضى» مركب زياد به كار برده و در نتيجه
واو به صاد چسبيده است،[3] و نيز از
ابن عباس روايت شده است كه آيه 31 از سوره رعد را به اين نحو مىخواند: «ا فلم
يتبيّن الذين آمنوا». به او گفته شد: در مصحف «أ فلم ييأس» آمده است؛ ولى او گفت:
گمان مىكنم، نويسنده اشتباه كرده، دندانههاى حروف را درست ننوشته است.[4]
بايد توجه داشت كه در نوشتههاى پيشين به جاى الف- در وسط كلمه- دندانه
مىگذاردند، لذا «ييئس» با «يتبيّن» جز در شماره دندانهها در نوشتن چندان تفاوتى
نداشت.
2.
بىنقطه بودن حروف
يكى
از عواملى كه در قرائت قرآن مشكلات فراوانى ايجاب نمود، بىنقطه بودن حروف معجمه
(نقطهدار) و جدا نساختن آن از حروف مهمله (بىنقطه) بود. لذا ميان «س» و