responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 143

رسم الخط، كلمه به شكلى نوشته مى‌شد كه به چند وجه قابل خواندن بود، نون آخر كلمه را به شكلى مى‌نوشتند كه با «ر» فرقى نداشت و نيز شكل «و» يا «ى» يكى بود. چه بسا ميم آخر كلمه به شكل «و»، و «د» را به صورت كاف كوفى و عين وسط را به شكل «ه» مى‌نوشتند. گاهى حروف يك كلمه را جدا از يكديگر مى‌نگاشتند. «ى» را از كلمه جدا مى‌كردند، مانند «يستحى‌ى» و «نحى‌ى» و «احى‌ى» يا اينكه «ى» را حذف مى‌كردند، چنانكه «ايلافهم» به شكل «إلافهم» نوشته مى‌شد كه خود براى خواننده ايجاد اشكال مى‌كرد، لذا برخى از قرّاء آن را همان‌طور كه نوشته شده- بدون يا- خوانده‌اند، از جمله ابو جعفر را مى‌توان نام برد كه آيه‌ «لِإِيلافِ قُرَيْشٍ» را با حذف همزه و اثبات يا «ليلاف قريش» و آيه‌ «إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ» را با حذف يا و اثبات همزه «الافهم» مى‌خواند.[1]

ابن فليح «إلفهم» با اثبات همزه و اسقاط يا و سكون لام، قرائت كرده و هريك از قراء به علت نارسايى رسم الخط، اين كلمه را به نحوى عجيب خوانده است. گاه تنوين را به شكل نون مى‌نوشتند و نون را به صورت الف. مثلا «لنسفعن»[2] به صورت‌ «لَنَسْفَعاً»، و آيه «و ليكونن من الصاغرين»[3] به شكل‌ «لِيَكُونا ...» نوشته مى‌شد؛ به عبارت ديگر الف تنوين را به جاى نون تأكيد خفيفه به كار مى‌بردند. آيه «و إذن‌ لَآتَيْناهُمْ مِنْ لَدُنَّا أَجْراً عَظِيماً»[4] را به صورت «اذا» نوشته‌اند.[5]

واو و يا بدون هيچ علتى حذف مى‌شد كه خود يكى از مهم‌ترين عوامل ابهام و اشكال و اختلاف در قرائت، بلكه در تفسير، بشمار مى‌آمد. مثلا در آيه «و صالحوا المؤمنين»[6] واو از «صالحوا» حذف و به صورت‌ «وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ» نوشته مى‌شد. لذا معلوم نبود كه اين كلمه مفرد است و يا جمع مضاف.[7]

الف از «عاداً الْأُولى‌»[8] حذف مى‌گرديد و به صورت «عاد الاولى» نوشته مى‌شد و در نتيجه خواننده نمى‌دانست كلمه «عاد» فعل است يا اسم.[9]

به‌ «جاءَنا»[10] الف اضافه مى‌شد و به صورت «جاءانا» درمى‌آمد كه روشن نبود اين‌


[1] . تفسير طبرسى؛ ج 1، ص 544 و شرح مورد الظمآن؛ ص 143.

[2] . علق، 15.

[3] . يوسف، 32.

[4] . نساء، 67.

[5] . شرح مورد الظمآن؛ ص 186.

[6] . تحريم، 4.

[7] . تفسير طبرسى؛ ج 10، ص 316 و شرح مورد الظمآن؛ ص 47.

[8] . نجم، 50.

[9] . شرح مورد الظمآن؛ ص 125.

[10] . زخرف، 38.

نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 143
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست