نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 12
خداوند براى
رفع هرگونه تعجب يا توهم بيجا مىفرمايد: «إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ
النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ
إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ عِيسى وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ
هارُونَ وَ سُلَيْمانَ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً وَ رُسُلًا قَدْ قَصَصْناهُمْ
عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَ كَلَّمَ اللَّهُ
مُوسى تَكْلِيماً رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ
لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً
حَكِيماً. لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ
وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً إِنَّ الَّذِينَ
كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً».[1] (ما به تو
وحى فرستاديم؛ همان گونه كه به نوح و پيامبران بعد از او وحى فرستاديم و (نيز) به
ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط [بنى اسرائيل] و عيسى و ايوب و يونس و
هارون و سليمان وحى نموديم و به داود زبور داديم و پيامبرانى كه سرگذشت آنها را
پيش از اين براى تو بازگفتهايم و پيامبرانى كه سرگذشت آنها را بيان نكردهايم و
خداوند با موسى سخن گفت (و امتياز از آن او بود). پيامبرانى كه بشارتدهنده و
بيمدهنده بودند تا بعد از اين پيامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند (و بر
همه اتمام حجت شود) و خداوند توانا و حكيم است. ولى خداوند گواهى مىدهد به آنچه
بر تو نازل كرده كه از روى علمش نازل كرده است و فرشتگان (نيز) گواهى مىدهند
هرچند گواهى خدا كافى است.
كسانى
كه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند در گمراهى دورى گرفتار شدهاند).
بنابراين
شگفتى ندارد كه به يكى از افراد بشر وحى شود؛ زيرا پديدهاى است كه بشريت با آن خو
گرفته و پيوسته در طول تاريخ با آن سر و كار داشته است.