responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 11

ازاين‌رو، وحى چيزى نيست جز آگاهى باطن كه بر اثر سروش غيبى انجام مى‌گيرد: «قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‌ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ ...»[1] «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى‌ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ».[2]

وحى همانند الهام تابناك شدن درون در مواقع خاص است؛ با اين تفاوت كه منشأ الهام بر الهام‌گيرنده پوشيده است، ولى منشأ وحى، بر گيرنده وحى كه پيامبرانند روشن است و به همين علت، پيامبران هرگز در گرفتن پيام آسمانى دچار حيرت و اشتباه نمى‌شوند، چون آگاهانه و با آغوشى باز به استقبال آن شتافته‌اند.

زراره از امام جعفر صادق (ع) مى‌پرسد: چگونه پيامبر مطمئن شد آنچه به او مى‌رسد وحى الهى است، نه وسوسه‌هاى شيطانى؟ امام (ع) فرمود:

«انّ الله اذا اتّخذ عبدا رسولا أنزل عليه السكينة و الوقار فكان الذى يأتيه من قبل اللّه مثل الذى يراه بعينه»

[3]، (هرگاه خداوند بنده‌اى را براى رسالت انتخاب كند، به او آرامش و وقار عطا مى‌فرمايد، به صورتى كه آنچه از جانب حق بدو مى‌رسد، همانند چيزى خواهد بود كه به چشم مى‌بيند). در حديثى ديگر سؤال شد: چگونه پيامبران دانستند كه پيامبرند؟ امام (ع) در پاسخ فرمود: «كشف عنهم الغطاء ...»[4]، (پرده از ميان برداشته شد).

به عبارت ديگر پيامبران بعد از اينكه به پيامبرى مبعوث شدند از مرحله علم اليقين گذشته و عين اليقين را طى كرده و به مرحله حق اليقين رسيده‌اند. پس شگفتى ندارد كه مردان آزموده و پاك از ميان توده مردم، براى رسالت الهى برانگيخته شوند و حامل پيام آسمانى براى نيك‌بختان باشند، چنانكه قرآن مى‌فرمايد: «أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنا إِلى‌ رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قالَ الْكافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِينٌ»،[5] (آيا براى مردم موجب شگفتى بود كه به مردى از آنها وحى فرستاديم كه مردم را (از عواقب كفر و گناه) بترسان و به كسانى كه ايمان آورده‌اند بشارت ده كه براى آنها، سابقه نيك (و پاداشهاى مسلم) نزد پروردگارشان است؟ (اما) كافران گفتند: اين مرد، ساحر آشكارى است)؛ يعنى اگر اندكى انديشه كنند و به خود آيند، اين گمان ناروا و نابخردانه از آنان زدوده مى‌شود.


[1] . بقره، 97.

[2] . شعرا، 193 و 194.

[3] . عياشى سمرقندى، محمد بن مسعود؛ تفسير عياشى؛ ج 2، ص 201، حديث 106 و بحار الانوار؛ ج 18، ص 262، حديث 16.

[4] . بحار الانوار؛ ج 11، ص 56، حديث 56.

[5] . يونس، 2.

نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 11
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست