نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 119
ابو الاسود
شنيد كه كسى كلمه «رسوله» را در آيه
«أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ»[1] به كسر لام مىخواند كه در اين صورت معناى آن
اين است كه خداوند از مشركان و پيامبرش بيزار است. ابو الاسود با شنيدن اين غلط
فاحش گفت: تصور نمىكردم كه كار مردم به اينجا رسيده باشد و لذا به زياد بن ابيه
كه در آن وقت حاكم كوفه بود (50- 53 هجرى) مراجعه كرد و چگونگى جريان را با او در
ميان گذاشت.
زياد
بن ابيه، قبلا از ابو الاسود خواسته بود كه در اينباره چارهاى بينديشد، ولى او
از زياد خواست كه او را از انجام دادن اين كار معاف دارد تا اينكه اين غلط فاحش را
خود در كلام خدا شنيد و آنگاه در برآوردن خواسته زياد بن ابيه تصميم گرفت[2]
و گفت: آنچه امير بدان امر كرده، انجام مىدهم. ابو الاسود، نويسندهاى خواست كه
از عهده نوشتن آنچه او مىگويد، به خوبى برآيد. نويسندهاى از قبيله عبد قيس، در
اختيار او گذاشتند؛ ولى وى او را نپسنديد. نويسنده ديگرى را انتخاب كردند كه
زبردست بود و مورد قبول ابو الاسود واقع شد.
ابو
الاسود، به نويسنده مذكور گفت: «هر حرفى را كه من با گشودن دهان خودم ادا كردم
(مفتوح خواندم)، نقطهاى بر بالاى آن حرف بگذار و اگر دهان خود را جمع كردم (حرف
را به ضمه خواندم)، نقطهاى در جلو آن حرف قرار بده و اگر حرفى را به كسره خواندم،
نقطهاى در ذيل آن حرف بنويس»[3]. ابن عياض
اضافه مىكند كه ابو الاسود به نويسنده گفت: «اگر حرفى را با غنّه ادا كردم، آن را
با دو نقطه مشخص كن»[4].
از
اين پس، مردم اين نقطهها را به عنوان علايمى براى نشان دادن حركات حروف و كلمات
به كار بردند؛ ولى اين نقطهها را با رنگى غير از رنگى كه خط مصحف با آن نوشته شده
بود، مىنوشتند و غالبا اين رنگ، قرمز بود.
پس
از آنكه نصر بن عاصم، نقطه را براى تشخيص حروف نقطهدار از حروف بىنقطه، در مصحف
به كار برد نقطههاى سياه به نقطههاى رنگى تبديل شد تا نقطههايى
[2] . مىگويند: زياد بن ابيه كسى را بر سر راه ابو
الأسود گماشت تا بعمد اين آيه را غلط بخواند تا او را بر انجام خواسته زياد تحريك
كند( الخط العربى الاسلامى؛ ص 26).