نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 596
ديگرى است. به اين دو تمسّك كنيد تا گمراه و روگردان نشويد.
از آنان تقدّم و پيشى نجوييد كه هلاك مىشويد، و به آنان چيزى نياموزيد كه آنان از
شما داناترند[1].
و ديگر اينكه پيامبر صلى
اللَّه عليه و آله به ابو بكر و عمر- كه دو نفر از هفت نفر بودند[2]- دستور داد تا به على عليه السّلام
بعنوان «امير المؤمنين» سلام كنند.
حسن ظنّ حسن بصرى نسبت
به ابو بكر و عمر
حسن بصرى ادامه داد: اى
برادر عبد القيس[3] بجان خودم
قسم، اگر براى ما جايز باشد كه براى عثمان و طلحه و زبير استغفار كنيم در حالى كه
بدعتها و كارهاى خلاف آنان به حدى رسيده كه براى ما ظاهر شده است، در اين صورت
جايز است براى ابو بكر و عمر هم استغفار كنيم[4].
امّا طلحه و زبير، كه من
شاهد بودم آنان به خواست خود و بدون اجبار با على بيعت كردند. سپس بيعت خود را
شكستند و خونهايى را كه خدا حرام كرده بود بخاطر رغبت در دنيا و حرص بر رياست و
حكومت ريختند. هيچ گناهى بعد از شرك به خداوند، بالاتر از ريختن خونهايى كه خداوند
حرام كرده نيست.
و امّا عثمان، او سفيهان
را مقرب كرد و متقيان را دور كرد، و راندهشده پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را
[1] از جمله« اى مردم ...» تا اينجا عبارت در« ب»
چنين است: اى مردم، من در ميان شما دو چيز گرانبها باقى مىگذارم: كتاب خدا و
عترتم در اهل بيتم. و آن دو ريسمانهاى كشيده شده بين آسمان و زمين هستند. به آن دو
تمسّك جوئيد تا گمراه نشويد، چرا كه آن دو از يك ديگر جدا نمىشوند تا بر سر حوض
كوثر مانند اين دو نزد من وارد شوند- كه حضرت در اين حال دو انگشت سبابه و وسط خود
را به يك ديگر چسبانيدند. از آن دو پيشى نگيريد كه هلاك مىشويد و از آنان عقب
نمانيد كه از دين خارج مىشويد.
[2]« ب»: دو نفر از نه نفر بودند. يعنى در بين
هفت نفر يا نه بودند كه براى اين برنامه آمده بودند.
[3] اين خطاب به ابان بن ابى عياش است كه از
طايفه بنى عبد القيس بوده است. به ص 30 و 126 اين كتاب مراجعه شود.
[4] نكتهاى كه حسن بصرى از آن تغافل كرده اين
است كه اولا پايه گذار همه فتنهها و آمادهكننده همه زمينهها براى عثمان و طلحه
و زبير، آن دو نفر يعنى ابو بكر و عمر هستند، و ثانيا بدعتها و خلافهاى ابو بكر و
عمر بسى بزرگتر از عثمان و ديگران است.
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 596