نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 595
«هر كس با خدا ملاقات كند در حالى كه به او شرك نورزد داخل
بهشت مىشود، و هر كس خدا را ملاقات كند در حالى كه به او شرك مىورزد داخل آتش
مىشود». من هم در باره ابو بكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير بخاطر همين روايات
اميد نجات و سلامتى دارم[1]!
اعتراف حسن بصرى به
خلافت بلا فصل امير المؤمنين عليه السّلام
ابان مىگويد: گفتم: اگر
خلافت از طرف خدا و رسولش فقط براى على عليه السّلام باشد نه براى ديگرى، آيا بدعت
ابو بكر و عمر را مثل بدعت عثمان و طلحه و زبير حساب مىكنى؟
حسن بصرى گفت: اى احمق[2]، مبادا
بگوئى: «اگر براى او باشد ...»! بخدا قسم خلافت براى على است و براى آنان نيست.
چگونه فقط براى او نباشد بعد از آن چهار خصلت كه موثّقين بيشمار از پيامبر صلّى
اللَّه عليه و آله برايم نقل كردهاند.
پرسيدم: آن چهار خصلت
كداماند؟
گفت: سخن پيامبر صلى
اللَّه عليه و آله و منصوب نمودن او در روز غدير خم.
و كلام آن حضرت در جنگ
تبوك كه: «تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى هستى بجز پيامبرى»، اگر غير از
پيامبرى چيز ديگرى هم بود حضرت آن را استثنا مىكرد و يقينا مىدانيم كه خلافت غير
از نبوّت است.
و پيامبر صلى اللَّه
عليه و آله در آخرين خطابهاى كه براى مردم ايراد كرد و بعد از آن داخل خانهاش شد
و ديگر بيرون نيامد تا خداوند او را بنزد خود فرا خواند، فرمود: «اى مردم، من در
ميان شما دو چيز باقى گذاردم كه تا به آن دو تمسّك كردهايد هرگز گمراه نمىشويد.
كتاب خدا و اهل بيتم.
خداوند لطيف و خبير با من عهد كرده كه اين دو از يك ديگر جدا نمىشوند تا بر سر
حوض كوثر نزد من آيند مانند اين دو- و حضرت در اين حال دو انگشت سبّابه خود را
كنار يك ديگر قرار دادند- نه مانند اين دو- و حضرت در اين حال انگشت سبابه خود را
كنار انگشت وسط قرار دادند- چرا كه يكى از اين دو جلوتر از
[1]« ب» و« د»: گفتم: اى ابو سعيد، با همين سه
روايت در باره ابو بكر و عمر و عثمان اميدوار هستى؟ گفت: آرى.