responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي    جلد : 1  صفحه : 493

خطابه امير المؤمنين عليه السّلام در معرفى سران لشكر معاويه‌

اين خبر را به حضرت رساندند. حضرت در بين گروهى از اصحابش كه مقابل آنان بودند ايستاد و خطاب به آنان فرمود:

سرعت بگيريد بسوى اينان در حالى كه آرامش قلب و سيماى صالحين و وقار اسلام بر شما باشد. نزديك‌ترين ما به جهل نسبت به خداوند و جرات بر او و غفلت از او، قومى است كه رئيسشان معاويه و پسر نابغه و ابو الاعور سلمى و ابن ابى معيط شرابخوار و شلاق خورده در اسلام و مروان طرد شده‌[1] باشد، و آنان همين‌هايى هستند كه ايستاده و ناسزا مى‌گويند. اينان قبل از امروز با من نجنگيده‌اند ولى ناسزا گفته‌اند، و من در آن هنگام آنان را به اسلام دعوت مى‌كردم و آنها مرا به پرستش بتها دعوت مى‌نمودند! خدا را در گذشته و حال سپاس كه فاسقان منافق با من دشمنى كرده‌اند.

اين مسأله مهم است كه فاسقينى منافق كه نزد ما غير قابل اعتماد بودند و بر اسلام از آنان ترسيده مى‌شد، بر عده‌اى از اين امت حيله كردند و حبّ فتنه را در قلبهاى آنان جا دادند و آنان را بسوى باطل كشاندند. آنان در مقابل ما جنگ بپا كردند و در خاموش كردن نور خدا سعى نمودند، ولى خداوند نور خود را كامل مى‌كند اگر چه كافران را خوش نيايد».

سخنان امير المؤمنين عليه السّلام در ترغيب لشكر

سپس امير المؤمنين عليه السّلام لشكر را ترغيب كرد و فرمود:

«اينان از جاى خود حركت نمى‌كنند بدون طعنه‌هاى پى در پى كه قلبها از آن پرواز


[1] توضيح مختصرى از سوابق افراد مذكور لازم به نظر مى‌رسد تا مقصود امير المؤمنين عليه السّلام روشن‌تر گردد:

پسر نابغه همان عمرو عاص است كه مادر او از زناكاران معروف مكه بود. شش نفر از قريش با او زنا كردند و عمرو عاص بدنيا آمد!! وقتى شش نفر بر سر فرزندى او اختلاف كردند نابغه او را به عاص بن وائل ملحق نمود.( الغدير: ج 2 ص 121).

ابو الاعور سلمى كه نامش عمرو بن سفيان است از كسانى است كه نزديك رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در معاهده منافقين بر ضد امير المؤمنين عليه السّلام شركت كرد، و همچنان با حضرت دشمنى مى‌كرد تا از سرلشكران معاويه شد.

مروان بن حكم هم كسى است كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله او را با پدرش از مدينه طرد و اخراج نمود، او هم به طائف رفت. وقتى مروان بدنيا آمد و او را نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آوردند فرمود:« وزغ فرزند وزغ، ملعون فرزند ملعون است».( الغدير: ج 8 ص 244 و 260).

نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي    جلد : 1  صفحه : 493
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست