responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي    جلد : 1  صفحه : 393

گروهى از صحابه در روز قيامت به سوى جهنّم‌

از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله كلامى شنيديم كه از تأويل و معناى آن جز خير چيزى نفهميديم. آن حضرت فرمود: گروهى از كسانى كه با من هم صحبت بوده‌اند و نزد من مقام و منزلتى كسب كرده‌اند بر سر حوض كوثر به نزد من وارد مى‌شوند. وقتى در جايگاه خود ايستادند و مرا ديدند ناگهان از حضور من برده مى‌شوند[1] و آنان را به سمت چپ مى‌برند. من مى‌گويم: پروردگارا، اصحابم! اصحابم! به من پاسخ داده مى‌شود: تو نمى‌دانى بعد از تو چه كرده‌اند اينان بعد از تو، از روزى كه از ايشان جدا گشته‌اى، همچنان به عقب برگشته‌اند.

بعد اين افراد گفتند: بجان خودمان قسم، اگر هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از دنيا رفت‌[2] ما خلافت را به على عليه السّلام سپرده بوديم و از او اطاعت مى‌كرديم و تابع او مى‌شديم و با او بيعت مى‌كرديم به راه درست رفته بوديم و هدايت مى‌شديم و موفق بوديم، ولى خداوند اختلاف و تفرقه و بلا را مقدّر كرده بود، و مى‌بايست آنچه خدا مى‌داند و در قضا و قدر آورده واقع شود.

روايت از كتاب سليم:

1. بحار: ج 28 ص 23 ح 33.

2. بحار: ج 28 ص 124 ح 7.

روايت از غير سليم:

1. كتاب «اليقين» ابن طاوس: ص 143 باب 12.

2. بحار: ج 8 قديم ص 70، به نقل از تلخيص الشافى.


[1]« ب»: بشدت و كشان كشان از نزد من برده مى‌شوند.

[2]« ب»: اگر ما از هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از دنيا رفت.

نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي    جلد : 1  صفحه : 393
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست