خداترسى، با امانت و درستى، با ذكر فراوان و
ياد فراوان خدا، با نماز، با روزه، با نيكى به پدر و مادر، با رسيدگى به كار و وضع
همسايگان؛ همسايگان فقير، همسايگان بيچاره، همسايگان بدهكار، همسايگان يتيم؛ با
راستگويى، با قرآن خواندن، نه با قرآن قهر كردن؛ با زبان خود را از مردم بستن (خير
يعنى درباره مردم جز به نيكى سخن نگفتن)؛ از ولنگارى دست برداشتن. اگر در ميان
عشيرههاو قبيلههاى شيعيان ما يك شيعه پيدا مىشد، اين شيعه امين مردم بود و كسى
كه امين مردم بود شيعه بود. هر جا مىخواستند هيأت امناى واقعى درست كنند سراغ
اينها مىرفتند. جابر مىگويد كه عرض كردم اى پسر پيغمبر خدا، ما امروز هيچكس را
با اين اوصافى كه شما مىگوييد نمىشناسيم! جابر خيال كرده بود حالا كه مىگويد
شيعه اينجورى نداريم امام تخفيف مىدهد! اما امام فرمود اى جابر، مبادا عوضى بروى!
همين است كه گفتم! آيا براى شخص كافى است كه بگويد من على را دوست دارم؟ على كه از
پيغمبر بالاتر نيست.
اگر كسى مىگفت من پيغمبر خدا را دوست دارم، با اينكه پيغمبر خدا از
على بهتر است و مقامش بالاتر است، اما عملا سيره پيغمبر و راه و روش پيغمبر را
دنبال نمىكرد و به منش پيغمبر عمل نمىكرد، دوستى او نسبت به پيغمبر هيچ فايدهاى
براى او نداشت. بنابراين، مطلب همين است! از خدا پروا داشته باشيد! اگر ثواب خدا
را مىخواهيد از راه عمل، به آن خواهيد رسيد. ميان خدا و ميان احدى خويشاوندى و
قوم و خويشى وجود ندارد. محبوبترين بندگان نزد خداى عز و جل باتقواترين آنهاست