دشمنستيز و كفرستيز باشيم؛ اما راه عينى و
مشخص اين ستيز بر ايمان روشن نبود، چون خودمان را در برابر دو، سه يا چهار راه
مقابله با دشمن مىيافتيم. خداى رحمت كند عالم و مجاهد بزرگ، مرحوم آيت اللّه
طالقانى را! ايشان چندين بار در جلسات گفتند و يكى دو بار هم در همين مجامع عمومى
اين نكته را بيان كردند- اگر حافظهام اشتباه نكند يك بار در همين نماز جمعه
گفتند- گفتند، من هر بار به قم مىروم، درباره مسافرت من مطالب گوناگونى گفته
مىشود و هر كسى مسافرت من را يك جور تفسير مىكند؛ ولى من مىخواهم بگويم مسافرت
من به قم در واقع براى اين است كه هر بار در برابر انبوه مشكلات احساس نگرانى
مىكنم به قم مىروم، با امام به سخن مىنشينم و در آنجا نگرانيم به آرامش تبديل
مىشود و به تهران بازمىگردم.
برادران، خواهران! اين يك واقعيت و يك تجربه مكرر بوده است تا امروز.
هر بار در برابر مسائل دشوار و پيچيده و نگرانىآور قرار گرفتهايم، حل مشكل را به
نزد پير مغان بردهايم؛ با او در ميان گذاشتهايم؛ امام رهنمودى قاطع و روشن فرا
راهمان نهاده است. چه بسا در آن موقع برايمان چندان روشن نبوده كه ايشان چرا چنين
گفتهاند. فقط به دليل تجربههاى مكرر مىدانستيم كه رهنمود امام ناشى از يك ديد
وسيع در افقى بسى گستردهتر است. لذا به دليل قبول رهبرى امام، آن رهنمود را همه
پذيرفتهايم و عمل كردهايم و پس از عمل كردن، با فاصله يك هفته، دو هفته، يك ماه،
دو ماه، فهميدهايم امام مطلب را درست شناخته بود و ما از