پيشرفت و جنبههاى ضعف اين انقلاب را
مىشناختند. سه سال قبل، در سال 55، همه مىپرسيدند: راستى پايان كار چيست؟ چه
عاملى مىتواند به اين بيمارى شكننده مرگبار پراكندگى و تفرق و تشتت و صفبندى در
برابر يكديگر پايان دهد؟ اما درمان آن بيمارى خطرناك چه بود؟ آيا مىتوانيد
حافظهها را يك بار ديگر جستجو كنيد و ببينيد از اواخر سال 55، و بخصوص در سال 56،
و بالاخص در سال 57، چه عامل ويژهاى پا به ميدان نهاد و توانست اين آفت بزرگ
پيروزى انقلاب ملت ايران را از بين ببرد؟ امامت!
درست در موقعى كه جدايىها، پراكندگىها، صفبندىها، شكها،
وسواسها، تزلزلها، بدگمانىها، بدبينىها، شايعهسازىها، دروغزنىها،
خودپرستىها، حركتهاى ارتجاعى ضد اسلام و حركتهاى انحرافى مدرن، ولى ضد اسلام،
داشت انقلاب ما را تهديد مىكرد، عاملى رهايىبخش حضور ديرينهاش را در صحنه
مبارزات ملت انقلابى ما تشديد و تأكيد كرد: امام از پايگاه نجف، با فرستادن
بيانيهها، اعلاميهها، پيامها و نوارها، همه اين نيروهاى پراكنده را به سمت آرمان
مشترك و راه مشترك هدايت كرد. به حق، كسانى كه بخواهند نقش عوامل گوناگون را در
پيروزى انقلاب ايران منصفانه و واقعبينانه ارزيابى كنند، بايد اعتراف كنند كه
امام، رهنمودهاى امام، هدفگيريهاى امام، خط امام، كه همان صراط مستقيم خداوندى
است، از سال 1356 تا پيروزى 22 بهمن 1357 عامل اساسى و بنيادى موفقيت انقلاب ايران
در شكست رژيم شاهى بود. من به