برخاسته از دين و ايمان و شعور و وجدان الهى
مردم. ملت ما اين بار به نداى رهبرى از قم، حوزه قم، مركزيت دينى، مركزيت تقليد
دينى جامعه، به پا خاست. نداى رهبرى كه خواص، سالها بود كه او را مىشناختند اما
تودهها تازه با او آشنا مىشدند: امام خمينى [صلوات حضار]. اين بار طلبه حوزه قم،
دانشجوى دانشگاه تهران و دانشگاههاى ديگر، مردم شهر و روستا، كارگر وكشاورز و
پيشهور، همه باهم به پا خاستند. قيام 15 خرداد سال 42 جلوه خونينى بود از اين نوع
به پا خاستن جديد ملت و امت در پرتو نقش امامت.
بعد از اينكه رژيم آمريكايى با آن سركوب سبعانهاش در روز 15 خرداد و
12 محرم به جنگ ملت آمد، همهجا كشت، همه جا خونريزى كرد و افراد و گروههاى مبارز
را در هرجا سراغ داشت دستگير يا متوارى كرد، بار ديگر متفكران و تحليلگران دور هم
نشستند و گفتند اين بار هم تلاشهاى ملت ما از دست رفت و به نتيجه نرسيد! كمبود كار
كجاست؟ در آن موقع دو حركت آغاز شد. يك حركت در جهت غنىتر كردن ايدئولوژى انقلاب:
بايد كارى بكنيم كه افراد و گروههايى كه انقلاب را نه فقط در حد يك شعار و احساس،
بلكه در حد يك نظام انديشه و عمل مىخواهند، بتوانند اسلام را به عنوان مكتب
انقلاب پذيرا باشند. و يك جهت فكرى ديگر گفت: ما فهميديم حركتهاى سياسى تا وقتى كه
به حركت مسلحانه تبديل نشود اميد پيروزى آن نمىرود. شعار اينكه حالا كه دشمن از
بن دندان تا نوك پا مسلح است، بايد دوست هم سراپا مسلح