نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على جلد : 1 صفحه : 58
دوم: آيا معاويه در زمان خود
اجازه داشته كه يزيد را به جانشينى خويش معرفى كند يا خير؟ آيا اين كار معاويه،
نزد شارع مقدّس پذيرفته است؟! و آيا مبانى اهل سنّت با اين مسئله سازگارند؟
سوم: بر فرض اين كه معاويه حقّ چنين كارى داشته باشد و براى پس از خود
مىتوانسته جانشينى معرفى كند و از مردم بيعت بگيرد، چگونه اين كار بايد صورت
مىگرفت؟ براى مثال، بايد يزيد را معرفى مىكرد و مىگفت: او فردى صالح است و براى
جانشينى من و اداره حكومت و ولايت، لياقت دارد و با احترام و ادب از مردم درخواست
مىكرد كه با كمال آزادى با يزيد بيعت كنند. حال بر فرضى كه معاويه چنين حقّى
داشته، آيا اين گونه عمل كرده است؟ هرگز!
او مخالفان اين برنامه را به روشهاى گوناگون سركوب نمود. وى برخى را
از ميان برداشت، برخى را تطميع كرد و با پول خريد و برخى ديگر را ترساند به طورى
كه آنان تقيّه كردند و سكوت اختيار نمودند. او اين گونه يزيد را براى جانشينى خود
معرفى نمود كه در ادامه به صورت مفصّل به بررسى اين مسأله خواهيم پرداخت.
چهارم: بنا بر بررسىهاى صورت پذيرفته، اين
گروه تندرو، معاويه را بزرگ مىشمارند تا به اهدافشان برسند و در تصريحاتشان آمده
كه معاويه، سدّى براى صحابه رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله است كه اگر كسى
معاويه را لعن و ناسزا بگويد، اين طعن به صحابه خواهد رسيد.
در چنين شرايطى بايد با ساختن احاديث و بالا بردن مقام معاويه، عموم
مردم، حتّى شيعيان را از دشنام و ناسزا گفتن به معاويه باز دارند تا در نتيجه،
كارهاى او كه از جمله آنها جانشينى يزيد است تصحيح شود.
براى نمونه، به تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر و كتابهاى ديگر
مىتوانيد مراجعه كنيد. در شرح حال معاويه اين گونه مىنويسند: اسلام به منزله
خانهاى است و هر
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على جلد : 1 صفحه : 58