responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 156

و شفيع حسين در روز جزاء، محمّد صلى اللَّه عليه وآله است.

در اين هنگام يزيد برخاست و مجلس را ترك كرد.[1]

سر مطهّر امام حسين در شام و سخن يكى از تابعين‌

خالد بن غفران از شخصيت‌هاى شام بوده و در آن زمان از بزرگان تابعين به شمار مى‌رفته است. ابن عساكر مى‌گويد: زمانى كه سر مطهّر امام حسين عليه السلام را وارد شام كردند، خالد بن غفران مخفى شد. حدود يك سال به دنبال او گشتند تا او را يافتند. از وى پرسيدند كه چرا گوشه‌گيرى مى‌كنى و جدايى از مردم را برگزيده‌اى؟

در جواب گفت: مگر نمى‌بينيد چه بر سر ما آمده؟ آن گاه اين ابيات را خواند:

جاؤوا برأسك يابن بنت محمّد!

متزمّلًا بدمائه تزميلا

وكأنّما بك يابن بنت محمّد!

قتلوا جهاراً عامدين رسولًا

قتلوك عطشاناً ولم يترقّبوا

في قتلك التنزيل والتأويلا

ويكبّرون بأن قتلتَ وإنّما

قتلوا بك التكبير والتهليلًا[2]

اوضاع شهر دمشق به روايت تاريخ نگاران‌

آرى، قضايايى كه در شام اتّفاق افتاد و علاوه بر آن، اشعار كفرآميزى كه يزيد خواند و حركات ناپسندى كه با اسيران و سر مطهّر امام حسين عليه السلام داشت، موجب شد در اندك زمانى عموم مردم از حقايق باخبر شوند و يزيد به ناچار اظهار سرور و شادى را به حزن و اندوه تبديل كند. تاريخ نگاران به اين دگرگونى اشاره كرده و آن را نقل نموده‌اند. طبرى در اين باره مى‌گويد:

وقتى ابن زياد سر مطهّر امام حسين عليه السلام را همراه اسيران اهل بيت عليهم السلام‌


[1] - همان: 4/ 85؛ البداية والنهايه: 8/ 209؛ تهذيب الكمال: 6/ 429؛ سير أعلام النبلاء: 3/ 309

[2] - تاريخ مدينة دمشق: 16/ 181؛ تهذيب الكمال: 6/ 448؛ البداية والنهايه: 6/ 261 و 8/ 216

نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 156
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست