نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على جلد : 1 صفحه : 155
روزگار ما، همانند بنى اسرائيل در نزد آل
فرعون سپرى مىشود؛ فرزندان ما را كشتند و بانوان ما را اسير كردند.
اى منهال! افتخار عرب بر غير عرب آن است كه محمّد- رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله- عرب است و فخر قريش بر ديگر
عربها به وجود پيامبر صلى اللَّه عليه وآله است و ما نيز اهل بيت همان پيامبريم كه مورد بغض، ظلم، قهر، قتل ...
قرار گرفتيم. «إنّا للَّه وإنّا إليه راجعون» بر
آن چه در اين ايّام بر ما سپرى شد.
بنابراين، همه اين عوامل:
قرآن خواندنِ سر مبارك سيّدالشهداء عليه السلام؛
خطبه امام سجّاد عليه السلام؛
استدلال امام سجّاد عليه السلام به آيه قرآن؛
اقامه عزا و نوحه توسط بانوان و
سخنان امام سجّاد عليه السلام با منهال، موجب بيدارى مردم شام و
تحوّل جامعه و بالاخره ندامت و اظهار پشيمانى يزيد شد.
مجلس يزيد و اعتراض صحابى رسول خدا
پيشتر اشاره شد كه يزيد با ورود اسيران اهل بيت عليهم السلام و سر
مطهّر حضرت سيّدالشهداء عليه السلام و سرهاى ديگر شهيدان، مجلس عمومى و بزم شرابى
راه انداخت و با چوب خيزران بر لب و دندان امام حسين عليه السلام مىزد. ناگاه
ابوبرزه اسلمى انصارى برخاست و به يزيد گفت: آيا به لب و دندانى چوب مىزنى كه
جايگاهش پرارزش و گرانقدر است؟! همانا خودم ديدم كه رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله
آن جا را مىبوسيد.[1] بدان اى
يزيد كه روز قيامت، ابن زياد تو را شفاعت مىكند