responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 129

رسانده بودند. حال مى‌بايست يزيد انتقام بگيرد!

ابن اعثم مى‌افزايد: آن گاه يزيد همراه اين نامه، كاغذ كوچكى به اندازه گوش موش پيوست كرد كه در آن نوشته شده بود:

أمّا بعد، فخذ الحسين بن علي وعبدالرحمان بن أبي بكر وعبداللَّه بن الزبير وعبداللَّه بن عمر بن الخطاب أخذاً عنيفاً ليست فيه رخصة، فمن أبى عليك منهم فاضرب عنقه وابعث إليّ برأسه؛[1]

بى‌درنگ حسين بن على، عبدالرحمان بن ابى بكر، عبداللَّه بن زبير و عبداللَّه بن عمر را احضار كن و هيچ فرصتى به آنان نده! اگر با تو در بيعت با من كوتاهى كردند، گردنشان را بزن و سرهايشان را براى من بفرست!

بر اين عبارت ابن اعثم، چنين خرده گرفته‌اند كه در آن زمانى كه نامه يزيد به دست وليد رسيد، عبدالرحمان بن ابى‌بكر زنده نبوده و از طرفى قبل از اين نامه، با يزيد بيعت كرده بود.

قبل از آن تاريخ- كه به نقل از شرح صحيح بُخارى گذشت- عبداللَّه بن عمر با گرفتن صد هزار درهم با يزيد بيعت كرد.

اين گونه اشتباهات در تاريخ موجود است و فرد محقّق و پژوهنده، با فكر و دقّت در عبارت‌هاى مختلف تاريخى به اين اشتباهات پى مى‌برد.

اما طبرى در اين زمينه مى‌نويسد: وقتى يزيد روى كار آمد، هيچ غم و مشكلى نداشت، مگر از جانب كسى كه از بيعت او سر باز زده بود و در زمان معاويه، دست بيعت با يزيد نداده بود.

وى در ادامه مى‌افزايد:


[1] - همان

نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 129
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست