نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على جلد : 1 صفحه : 117
ابن كثير به نقل از احمد بن حنبل مىافزايد:
شخصى كه عمرو بن سعيد بن عاص را ديده بود، به من گفت كه او بر منبر رسول اللَّه
صلى اللَّه عليه وآله دچار خوندماغ شد.[1]
اهل سنّت، كلام پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله را بر عمرو بن سعيد
اشدق منطبق مىكنند. از چنين فردى درباره سيّدالشهداء عليه السلام فقط همين مطلب
وارد شده كه او از امام پرسيد: براى چه آمدهايد؟ و ديگر هيچ گونه تعرّضى نداشته
است.
اما ملاحظه كنيد كه همين عمرو بن سعيد اشدق درباره ابن زبير چگونه
موضع مىگيرد؟
او مىگويد: به خدا سوگند! او را دستگير مىكنيم و اگر داخل كعبه
نيز شود، كعبه را بر سرش آتش مىزنيم. هر كس مىخواهد ناراحت شود![2]
عمرو بن سعيد كسى است كه در ميان اهل شام آن چنان محبوبيّت داشته است
كه بعدها اهل شام، او را خليفه خواندند و با او بيعت كردند. چون عبدالملك بن مروان
رياست را براى خود مىخواست، نقشهاى كشيد و در ابتدا به عمرو بن سعيد امان داد و
بعد او را كشت.[3]
آرى! همه اين رفتارها و برخوردها، چه از والى مدينه و چه از والى
مكّه، نقشه و برنامه از پيش تعيين شده بوده است.
نامههاى اهل كوفه و فرستادن حضرت مسلم
نامهها همچنان از اهل كوفه به سوى امام حسين عليه السلام ارسال
مىشد. حتّى عدّهاى براى دعوت سيّدالشهداء عليه السلام به مكّه آمدند. امام حسين
عليه السلام با ديدن