responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 108

عبداللَّه بن زبير و حسين بن على.

عبداللَّه بن عمر، با تو همراه مى‌شود؛ فقط رهايش نكن.

عبداللَّه بن زبير را هر جا يافتى تكه تكه كن. حكايت او با تو مثل شير و گلّه و مثال رويارويى او با تو مثل گرگ و سگ است.

امّا حسين، همان طور كه مى‌شناسى، از رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله بهره برده است و به ناچار با اهل عراق همراه مى‌شود و به سوى آنان از مدينه خارج مى‌شود و همان اهل عراق او را تنها مى‌گذارند و از بين مى‌برند.[1]

پس خلاصه وصيّت معاويه اين است كه كارى با حسين نداشته باش، عبداللَّه بن زبير را تكه تكه كن، با عبداللَّه بن عمر كنار بيا و با پول، احترام و گفتن القاب و اوصاف به وى، او را بخر. عبداللَّه بن عمر واقعاً هم خوب در خدمت قرار گرفت به طورى كه بنا بر منابع معتبر، آن گاه كه وى سيّدالشهداء عليه السلام را- به قول خودش- نصيحت كرد، به آن حضرت گفت:

لا تخرج! فإنّ رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله خيّره اللَّه بين الدنيا والآخرة، فاختار الآخرة وإنّك بضعة منه؛[2]

تو از روش جدّت كه آخرت را بر دنيا ترجيح داد، پيروى كن و همانا تو پاره‌اى از تن او هستى.

آرى، وى خواسته است حضرت را به بيعت دعوت كند، آن هم با چه استدلالى!

در طول تاريخ مواردى اين چنينى فراوان بوده است. در اين ميان برخى با چهره‌اى مقدّس نما موجب گم‌راهى و به اشتباه افتادن ديگران شده‌اند؛ از اين رو نبايد


[1] - الأمالى شيخ صدوق: 216

[2] - تاريخ الاسلام: 5/ 8

نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 108
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست