نام کتاب : مهدى (عج) ده انقلاب در يك انقلاب نویسنده : رحيم پور ازغدى، حسن جلد : 1 صفحه : 33
فرات، قايقهايى خواهند آمد كه اسراى جنگى را
از نبرد با امپراتورى روم مىآورند. خود را به جمع اسرا برسان كه ميان آنان بعضى
زنان اسير نيز هستند و ميان آن دختران و زنان اسير، خانمى را با اين خصوصيات
جستوجو كن كه لباس حرير بر تن دارد و اخلاقش اخلاق انبيايى توأم با كرامت و حياست
و اجازه نمىدهد به او دست بزنند و او را نگاه كنند، از مردان، فاصله مىگيرد و
عفت نفس دارد. آن دختر را پيدا كن و اين نامه مرا به او بده. او خود مىداند كه
منتظر چه كسى و چهچيزى باشد، خوابى ديده است كه وقتى اين نامه را به او بدهى
بهسرعت خواهد دانست كه از چهچيز با او سخن مىگويى. او اخلاق و فرهنگ ما را از
روى عبارات نامه خواهد شناخت. سپس ديگر اختيار با خود اوست، بگذار خود تصميم بگيرد
كه با تو بيايد يا نيايد.
بشر مىگويد من رفتم و آن خانم را به هرزحمتى يافتم و نامه را به او
رساندم و به محض اينكه نامه را باز كرد چشمانش پر از اشك شد، گريست، نامه را
بوسيد و بوييد و به گونه خود نزديك كرد و به من گفت به هرترتيب و هرقيمتى كه شده،
مرا با خود ببر و سوگند خورد كه اگر مسئول توزيع اسرا، مرا به كس ديگرى بدهد مرا
زنده نخواهد ديد. اصرار ايشان باعث شد كه عاقبت با من بيايد و من مىديدم كه اين
نامه را مدام مىبوسد. به او گفتم شما نويسنده اين نامه را نمىشناسيد.
چرا نامه را مىبوسيد؟ گفت من مليكا هستم (در كتابهاى تاريخ عربى و
اسلامى، به نام مليكه نوشته كه همان مليكاست)، از نوادگان قيصر روم، و درعينحال،
نسب مادرى من به حضرت شمعون از حواريون مسيح عليه السّلام مىرسد. (مىدانيد كه
وقتى امپراتورى قيصر، مسيحى شد، درواقع ازدواجهايى ميان كليسا و دربار صورت گرفت
كه اين دو درهم آميختند. مادر امام زمان (عج) از نسل حواريون
نام کتاب : مهدى (عج) ده انقلاب در يك انقلاب نویسنده : رحيم پور ازغدى، حسن جلد : 1 صفحه : 33