نام کتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى نویسنده : كريمى والا، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 84
مىتوان به عنوان نوعى از حكومت دينى يا به
اصطلاح «تئوكراسى» معرفى كرد؟
پرواضح است كه چنين انتسابى به حكومت الهى، امرى ناروا و غير واقعى
است و در حقيقت حكومت حكمرانان مدعى خدايى را نه شكلى از حكومت دينى، بلكه
مىبايست گونهاى از حكومت طاغوت و اقتدار ضد خدايى محسوب كرد.
1. وجوه نقد و مناقشه در نيابت الهى فرمانروا
حكومت نائبان خدا روى زمين، تلقى ديگرى از حكومت دينى در انديشه غرب
است. اين تلقى نشئتگرفته از روند پيوستگى دين و سياست در قرون وسطى است كه در آن
اقتدا سياسى جزئى از اركان كليسا محسوب مىشود و قوام حكومت به تجويز و تفويض مقام
برتر كليسا (پاپ) منوط مىگردد، تا حاكم به نيابت از نماينده خدا، رهبرى امور
دنيوى را عهدهدار شود.
ادعاى نيابت از خداوند در تدبير امور كه انديشهاى برخاسته از هواى
خدايىگرى و ربوبيت طلبى هواخواهانى است كه جز مطامع زودگذر دنيايى و حب جاه و
قدرتپرستى، انگيزهاى ندارند، در ديدگاه مكتب اصيل دينى از جهاتى چند مردود و
مورد نقد مىباشد:
نخست اينكه، تحولات رابطه كليسا و اقتدار سياسى در سدههاى ميانى
روشن مىسازد كه در حقيقت انديشه نيابت خدايى نه صرفا براساس نصوص انجيل بلكه با
هدف نهادينه كردن سلطه كليسا و محافظت از اقتدارى بود كه كليسا با گرويدن امپراتور
روم به دين مسيح، به دست آورد. اين برهه كه از قرن چهارم[1]
ميلادى آغاز مىشود، مسبوق به دوره چند صد سالهاى است كه در آن، اعتقاد غالب،
افتراق كامل دين و سياست با استناد به فرازهايى از انجيل مىباشد، اما زمانى كه
كليسا توانست