نام کتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى نویسنده : كريمى والا، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 285
همانا مىدانيد كه سزاوارتر از ديگران به
خلافت هستم. سوگند به خدا! به آنچه انجام دادهايد گردن مىنهم، تا هنگامى كه اوضاع
مسلمين رو به راه باشد، و از هم نپاشد و جز من به ديگرى ستم نشود و پاداش اين گذشت
و سكوت و فضيلت را از خدا انتظار دارم و از آن همه زر و زيورى كه به دنبال آن حركت
مىكنيد، پرهيز مىكنم.
امام عليه السّلام آنگاه اين عبارات را ايراد فرموده و حق تصدى منصب
خلافت را براى خود مسلم دانستهاند كه مردم با عثمان بيعت كرده بودند. حال اگر
ادعا شود كه از منظر آن حضرت، مشروعيت حاكم در گرو رأى مردم مىباشد، بيعت مردم با
عثمان دالّ بر عدم حقانيت امام عليه السّلام بوده، ايشان نبايد سخنى از سزاوار
بودن خود به اين منصب به ميان مىآوردند و تحمل آن را به دليل مصالح مسلمين
مىدانستند.
چهارم: غصب خلافت، دسيسهاى پيوسته
فوالله ما زلت مدفوعا عن حقّى مستأثرا عليّ منذ قبض الله نبيّه
عليه السّلام حتّى يوم الناس هذا؛[1] سوگند به خدا! من همواره از حق خويش محروم ماندم و از هنگام وفات
پيامبر عليه السّلام تا امروز حق مرا از من بازداشتند و به ديگرى اختصاص دادند.
يعنى جريان دسيسه غصب خلافت و دور كردن آن از جاىگاه اصلىاش تا به
امروز، (يعنى استقرار حكومت امام عليه السّلام) ادامه داشته است. تعبير «مدفوعا» و
«مستأثرا» اشاره به مقاومتى است كه دشمن پيوسته در مقابل آن حضرت داشته و
ديگران را بر وى مقدم مىكرده ست و تعبير «حتى يوم الناس
هذا»- با توجه به اضافه روز به مردم- ممكن است اشاره به اين باشد كه آن
روز كه تنها بودم حقّم را گرفتند و امروز هم كه مردم با اصرار تمام با من بيعت
كردهاند، باز گروهى به مخالفت برخاستهاند.[2]