نام کتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى نویسنده : كريمى والا، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 283
سوم: مصلحت اسلام و جامعه اسلامى، علت
تحمل غصب خلافت
بعد از رحلت پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله اوضاع و شرايط خاصى
بر جامعه مسلمانان حكمفرما شد كه مىتوانست اساس اسلام را با خطر جدّى مواجه
سازد. على عليه السّلام براى حفظ مصلحت اهم و براى رهايى جامعه مسلمين از
بحرانهاى پديدآمده تنها راه چاره را در عدم مخالفت علنى دانستند. يكى از اين
بحرانها كه دامنگير خلافت نوپاى ابو بكر شد، ماجراى ارتداد و ظهور پيامبران
دروغين بود.[1] حضرت بعدها
در نامهاى خطاب به اهل مصر، اين امر را به عنوان انگيزه تحمّل بيعت با خليفه اوّل
و عدم قيام بر عليه او دانسته، فرمودند:
فأمسكت يدى حتى رأيت راجعة الناس قد رجعت عن الإسلام، يدعون إلى
محق دين محمد صلّى اللّه عليه و اله فخشيت إن لم أنصر الإسلام و أهله أن أرى فيه
تلما أو هدما، تكون المصيبة به عليّ أعظم من فوت ولايتكم التى إنّما هي متاع أيّام
فلائل؛[2] من دست باز كشيدم، تا آنجا كه ديدم گروهى از اسلام بازگشته،
مىخواهند دين محمد صلّى اللّه عليه و اله را نابود سازند؛ پس ترسيدم كه اگر اسلام
و طرفدارانش را يارى نكنم رخنهاى در آن بينم، يا شاهد نابودى آن باشم كه مصيبت
آن بر من سختتر از رها كردن حكومت بر شماست، كه كالاى چند روزه دنيا مىباشد.
عامل ديگرى كه حضرت از آن در تحمل غصب خلافت سخن گفتهاند، بيزارى از
كشتار و به راه افتادن خونريزى در ميان مسلمانان است. به طور مسلّم اگر امام عليه
السّلام دست به قيام مسلحانه مىزدند، با توجه به اعتبار ويژهاى كه نزد مسلمانان،
به ويژه بنى هاشم و عبد مناف داشتند، حاميان ايشان نيز وارد عملشده، چه بشا چنين
قيامى