نام کتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى نویسنده : كريمى والا، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 224
آموزش داده و پيشه خود كرده بودند و همان
رويه «پروتاگوراس» كه مىخواست شاگردان خود را طورى بپرورد كه بتوانند هر چيزى را
هم بستايند و هم تقبيح كنند و مخصوصا از استدلالهاى ضعيف، چنان دفاع كنند كه قوى
به نظر آيد.[1] «گاترى»
همسانى دموكراسى در يونان باستان و تاريخ معاصر را در اين زمينه، چنين يادآورى
مىشود:
در يونان، موفقيت قابل اعتنا اولا، موفقيت سياسى بود و ثانيا، موفقيت
قضايى و ابزار آن خطابه بود؛ يعنى هنر اقناع. در مقام مقايسه مىتوان به جاى
سخنورى آن زمان، ارتباطات امروز را قرارداد. يقينا هنر اقناع كه غالبا معانى
ترديدآميزى هم داشت، از قدرت كمترى برخوردار نبود و همان طور كه ما مدارس شغلى و
ارتباطى داريم، يونانيان نيز آموزگارانى براى سياست و سخنورى داشتند؛ يعنى
سوفسطائيان.[2] 3. ابتناى
دموكراسى نو بر نفى هرگونه معيار ثابتى كه بتوان ضمن آن درصدد بازشناسى «حق» و
«ناحق» برآمد؛ ايدهاى كه براساس آن حق در ضمن نمودهاى متكثرى از آراء و نظريات
مردم نمايان مىگردد و اين امر دقيقا مطابق با آموزههاى سوفسطايى است؛ همان طور
كه «پروتاگوراس» مىگفت:
براى هر موضوعى دو استدلال متضاد وجومد دارد.[3]
[و] حقيقت براى هركس، همان است كه او را متقاعد مىسازد و كاملا ممكن است كسى را
متقاعد كرد كه سياه، «سفيد» است.[4] با اين
تحليل روشن مىشود كه دموكراسى در دنياى معاصر با دموكراسى در يونان باستان در
مبانى و مؤلّفههاى گوناگون از ايده همسانى بهره مىگيرند و در واقع