نام کتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى نویسنده : كريمى والا، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 163
ساخت، در شناخت انسان و جامعه و دستيابى به
روشهاى مديريت و اداره امور سياسى، اجتماعى نيز تنها منبع قابل اتكا، دانش تجربى
است. بنابراين، هرگونه معرفت فراتجربى از اعتبار ساقط مىشود. لا جرم در
برنامهريزىهاى فرهنگى، تربيتى، اقتصادى و ... نيز بايد از هرگونه دانش قياسى و
پيشينى و آموزههاى دينى و آزمونناپذير دستشسته، عنان همهچيز را به دست آزمون و
تجربه سپرد.[1] «فرانسيس
بيكن» در اين زمينه اعلام مىدارد:
طبيعت، از هر امر استدلالى دقيقتر است. اى فرزندان من! تمام اين
فلسفههاى انتزاعى را به يك سو نهيد و تنها به اشياء دل ببنديد.[2]
چنين تلاشهايى در نهايت به تقابل «علم» و «دين» و به كنار نهادن دين از عرصه حيات
اجتماعى بشر انجاميد، تا مشاهدههاى تجربى اساس حلّ مسائل انسانى و امور اجتماعى و
دنيايى بشر و به عنوان يكى از اصلىترين پايههاى انديشه «سكولاريسم» پذيرفته شود
و در نهايت، دين از صحنه اجتماعى خارجشده به محدود نمودن دين در زندگى فردى
بينجامد.
بنابراين، علمگرايى با وجود ع دم تمايل به عقلگرايى، از جهت ضرورت
نفى آموزههاى دينى با ايده عقلگرايى مشترك است.
ج) انسانگرايى يا اومانيسم) msinamuH (
اومانيسم كه به اصالت انسان يا انسانگرايى ترجمه شده است، مكتب و
نظام فكرى است كه براساس آن، انسان راهحلّ مشكلات خود را پيش از آنكه در حوزه
ايمان به خدا جستوجو كند از رهگذر عقل و خرد آدمى مىجويد.[3]