نام کتاب : مجموعه مقالات دومين همايش مردمسالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 272
البته نبايد فراموش كرد كه رابطه دموكراسى و
ليبراليسم رابطه عموم و خصوص مطلق نيست و دموكراسى را نمىتوان جزء لاينفك اين
انديشه به شمار آورد. بدبينى برخى از پدران فكرى ليبراليسم از جمله هابز، روسو، و
حتى لاك نيز مؤيدى بر اين واقعيت است. به عبارتى بايد گفت دموكراسى محصول تاريخ
ليبراليسم است و نه پروژه اين انديشه و به عنوان شيوهاى از حكومت كه شرايط تحقق
آرمانهاى ليبراليسم را فراهم مىكند، مورد استفاده اين انديشه قرار مىگيرد.[1]
2- انسانشناسى اسلامى و مردمسالارى دينى
دين اسلام به پشتوانه اصولى كه در حوزههاى هستىشناختى،
انسانشناختى و ارزششناختى (اخلاق) دارد، نظام فكرىاى را براى حوزه سياست
مىسازد كه به كلى با انديشه سياسى غرب و شرق و يا هر نظام ايدئولوژيك ديگرى تفاوت
دارد. بدون شك تفاوت اصول بنيادين انديشهها موجب مىشود كه تجويزات عملى و نيز
پيشفرضهاى تئوريك هر نظام فكرى متفاوت از ديگرى باشد. اگر چه ممكن است راهكارهاى
عملى دو نظام فكرى يكى باشد، اين مسأله نمىتواند به دليل وجود مبانى مشترك در اين
دو حوزه نظرى باشد؛ كما اينكه در انديشه سياسى اسلام و غرب رأى و نظر مردم مهم و
شيوه رأىگيرى بهعنوان راهى براى انتقال عموم به حوزه سياست پذيرفته شده است.
1- 2 اصول بنيادين انسانشناسى اسلامى
الف. خداجويى انسان
نقطه آغاز انديشه سياسى اسلام برخلاف انديشه سياسى غربى كه از انسان
آغاز مىكند، از خدا شروع مىشود و اولين گزارهها در مورد هستى، گزارههايى ناظر
به خدا هستند. در اديان ابراهيمى و به ويژه اسلام خدا در مركز همه گزارههاى
هستىشناختى ديگر قرار دارد. جهانبينى اسلام، پذيرش مفهوم خدا است كه آغاز و
انجام انسانها از او و به سوى اوست و
[1] - در اين اثر مىتوانيد توضيحات بيشترى در ارتباط
با رابطه ليبراليسم و دموكراسى بيابيد: مجيد محمدى، ليبراليسم ايرانى( تهران:
انتشارات جامعه ايران ما، 1378)، صص 318- 322.
نام کتاب : مجموعه مقالات دومين همايش مردمسالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 272