نام کتاب : مجموعه مقالات دومين همايش مردمسالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 216
بنابراين براساس بيان قرآنى ميزان اعتبار
مردم به اطاعت از حق سنجيده مىشود و از آنجا كه بيشتر مردم درگير امور مادى و
زندگى روزمره خويش هستند؛ (
الناس عبيد الدنيا
) كمتر در حقايق عالى انديشه و دورانديشى مىكنند و به وقايعدانى
اكتفا مىنمايند. اساساًخاصيت عوام اين است كه هميشه با گذشته و آنچه كه بدان خو
گرفته، پيمان بسته است و حق و باطل را تميز نمىدهد و هر تحولى را بدعت مىخواند و
به چشم يك هوس كودكانه مىنگرد.[1]
انتظار اغلب آنان از حاكم اين است كه خواستههايشان را برآورد و يا
دستكم نسبت به آنان بىتفاوت باشد و اسباب مزاحمت نشود. على (ع) مىفرمايد: «
وانما الناس مع الملوك و الدنيا الامن عصم الله
؛ مردم آنجا روند كه پادشاه و دنيا رو مىآورد، جز آنكه خدا
نگهدارد.»[2]
با اين حساب است كه اطاعت اكثريت در امور نامشروع اسباب گمراهى و در
امور مشروع موجب مشقت است و اين دو معضل، دامنگير هر دوى آنان خواهد بود و مطيع و
مطاع معذب به عذاب اخروى[3] و دنيوى[4] مىگردند.
در نهايت سخن پروردگار تعالى فلسفه اين فرموده را پس از بيان دو علت
فوق چنين توضيح مىدهد: «إ نّ رَبَّكَ هُوَ
أَعْلَمُ مَن يَضِلُّ عَن سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعلمُ بِالمُتهدينَ؛[5] پروردگارت
به كسى كه از راه منحرف مىشود از همه داناتر است و او به هدايت يافتگان نيز از
همه داناتر است.»
عرف اكثريت
مراد از عرف نگاه عامه مردم است، برداشتى كه در جامعه به واسطه شايع
گرديدن، قوام يافته و جزء آداب، عادات و تلقيات مردم بهشمار مىآيد و چه بسا كه
امرى ناپسند و نادرست به چنين قداستى دست يابد. از اين رو عرف عامه با معروف رايج
در اصل «امر به معروف» كه