نام کتاب : مجموعه مقالات دومين همايش مردمسالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 155
داد. سه شخصيت مهم آتن به نامهاى سولون،
كليستن و پريكليس تغييرات اوليه را در نظام سياسى آتن از آريستوكراسى به سوى
مردمسالارى ايجاد كردند. دموكراسى آتنى روى هم رفته يك سده و نيم طول كشيد و
سرانجام با فتح آتن به دست فيلپ مقدونى در سال 338 ق. م به سر آمد و در عصر رنسانس
اروپا، انديشمندان غربى بار ديگر به تقليد از تجربه يونان و روم به سوى دموكراسى
رفتند.[1]
امروزه در قالب مدلهاى گوناگون مردمسالارى، انديشمندان غربى به
بازسازى مفهوم مردمسالارى يونانى پرداختهاند. بهطور كلى دو رهيافت مهم در مورد
مردمسالارى وجود دارد: «رهيافت اول به نوعى از نظامهاى سياسى و طرز تلقى درزمينه
روش و شيوه زندگى سياسى مردم معطوف است و رهيافت دوم به مردمسالارى، از زاويه
فلسفه اجتماعى و ارزشهاى خاصى كه آن ايدئولوژى ايجاب مىكند معطوف مىباشد»[2]. در مجموع مىتوان گفت همه
هواداران مباحث مردمسالارى ديدگاههاى يكسانى ندارند[3]
و حتى در رهيافت اول و دوم گرايشهاى گوناگونى ديده مىشود. بنابراين مردمسالارى معنايى
سيال يافته است و در سراسر جهان با اختلاف سليقهها تحقق يافته و با ايدههاى
سياسى مختلف همساز و همراه شده است كه اين نشان مىدهد، دموكراسى مضمونى واحد و
مورد توافق همه را ندارد[4] و با
پيچيدگى و تحولات اجتماعى كشورها سيماى گوناگونى به خود گرفته است، اما «با اغماض
مىتوان گفت نظريهپردازان دستكم بر سر موضوع مشاركت سياسى شهروندان در
تصميمگيرىهاى درون نظام سياسى متفقالقول هستند».[5]
در اين تحقيق ما به دنبال يك نوع شيوه زندگى سياسى هستيم كه مردم در قلمرو آن
صرفنظر از واسطهها، احساس رابطه همگرايى نمايند.
[1] - رضا بهشتى معز، درآمدى بر تاريخ دموكراسى، ص 28
[2] - رودى كارلتون كلاير، آشنايى با علم سياست، ترجمه
بهرام ملكوتى، ص 208
[3] - حسين بشيريه، درسهاى دموكراسى براى همه، ص 20
[4] - جوزف شومپيتر، كاپيتاليسم سوسياليسم و دموكراسى،
ترجمه حسن منصور ص 285