نام کتاب : مجموعه مقالات دومين همايش مردمسالارى دينى نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 110
مىشود تا آنجا كه حتى انتخاب يك نفر از اهل
حلّ و عقد نيز مشروعيتساز تلقّى مىگردد:
«هرگاه خلافت توسط يكى از اهل حلّ و عقد منعقد شود، چنين خلافتى ثابت
و مشروع بوده، براى ديگر مسلمانان لازم الاطاعه مىشود.»[1]
مفهوم شورا در اين نظريه پيوند وثيقى با مفهوم اهل حلّ و عقد و اجماع
آنان پيدا مىكند كه اين مفهوم نيز، همانگونه كه حسن عباس حسن به درستى اشاره
مىكند، ريشه در حادثه سقيفه دارد، آنجا كه انصار و برخى مهاجران براى انتخاب
خليفه مسلمانان پس از رحلت پيامبر (ص) اجتماع كردند، نيز در مجلسى كه خليفه دوم به
نام مجلس بزرگان صحابه ايجاد كرد.[2]
آنچه مسلم است شورادر انديشه سياسى شيعه در نظامسازى جايگاه ديگرى
دارد. در انديشه سياسى شيعه دوران حضور امام معصوم و دوران غيبت او از هم تفكيك
مىشوند. در اين ديدگاه شورا هيچگونه نقشى در مشروعيت بخشى به امام معصوم
بهعنوان حاكم اسلامى ندارد، زيرا از ديدگاه شيعه امامت پديدهاى عارضى نمىباشد و
وابسته به هيچگونه حوادث سياسى يا غير سياسى نيست، بلكه قضيهاى الهى است كه همه
حقايق آن معيّن گرديده و زوالناپذير است.[3]
به ديگر سخن امامت در امتداد نبوت و در نتيجه همانند آن منصبى الهى تلقى مىگردد،
بنابر اين شورا به امامت مشروعيت نمىدهد، خواه شوراى خواص باشد و خواه شوراى عموم
مردم. تنها در اين ديدگاه مفهوم بيعت اهميت پيدا مىكند كه براساس آن امامت از
شرايط و امكانات لازم براى شكلگيرى و تحقق خارجى برخوردار مىگردد و امامت
بهمنزله امانتى الهى عينيّت مىيابد و بيعتكنندگان متعهد به وفادارى مىشوند.
شورا در دوران غيبت به مفهومى خاص در نظامسازى از اهميت و جايگاه
ويژهاى برخوردار مىگردد. اگرچه در اين دوران اكثر انديشمندان شيعى الگوى نظام
سياسى مطلوب
[1] - اسعد القاسم، ازمة الخلافة و الامامة و آثارها
المعاصرة، قم: دارالمصطفى، 1418 ق، ص 53. به نقل از: داود فيرحى، نظام سياسى و
دولت در اسلام، تهران: سمت؛ قم: مؤسسه آموزشى عالى باقرالعلوم( ع)، 1382، ص 36