نام کتاب : مجموعه مقالات چهارمين همايش بينالمللى دكترين مهدويت با رويكرد حقوقى، سياسي نویسنده : مؤسسه آينده روشن جلد : 1 صفحه : 97
آخرين تبر كارى بود كه بر بنيان تفاهم عقل و
دين خورد. ماركس معتقد بود كه دين مانع فهم انسانها از بردگى آنها مىشود. لذا
دين افيون تودههاست.
همه تلاشهاى ديگر در القاى اعتقاد به وجود خدا كه دكارت، كانت و حتى
هيوم در سايه ايمان به اديان طبيعى به توجيه آنها مىپرداختند نيز راه به جايى
نبرد و از پيروزى وجود تضاد بين عقل و دين نكاست. اين دسته از نويسندگان بيشتر
مىكوشيدند كه ثابت كنند عقل براى كشف خدا و دين قدرت و كارآيى دارد، اما درباره
اينكه استدلال اديان رسمى موجود در غرب را نيز دربر مىگيرد، چيزى نگفتهاند.
نتيجه آنكه در گذر زمان و در قرن بيستم اين انديشه رونق يافت كه عقل معنايى واقعى
به زندگى انسانى نمىتواند دهد، اما درباره اينكه براى جبران اين خلأ بايد به
سراغ دين رفت يا نه، همچنان ابهام برجا ماند، بلكه در اغلب موارد نفى گرديد. از
همينرو، زمزمههاى حيرانى آغاز گرديد؛ تندبادى كه رفتهرفته بنيانهاى مستحكم
تجدد غربى را متزلزل ساخت. آنگاه بروز جنگهاى جهانى اول و دوم غرور غرب را شكست
و شهروند اروپايى را در حيرانى رها كرد.
جرم و جزا در منطق عدالت طبيعى
امروزه در غرب از پايانها و پايانههاى فراوانى سخن به ميان مىآيد:
پايان تاريخ يا آخر الزمان، پايان معنويت، پايان سنت، پايان ايدئولوژىها، پايان
مدرنيته، پايان انقلابها و جنگها 38 و
بالاخره پايان اديان. 39
شايد اينها پايانى براى غرب شمرده شود، اما آغازى براى شرق تلقى مىگردند؛ چرا كه
بالندگى خويش را به تازگى آغاز كردهاند. اگر قرار بر پايانى براى بشر امروز باشد،
بار ديگر اين روايت چيزى جز همان مطلقگرى در نظريهپردازى با محوريت دادن به غرب
نيست. اين منطق نشان از نفوذ مدنيته غربى در انديشه معاصر است.
بنابراين، اگر مانند دوركهايم
40 مدرنيته را روند تمايز نهادها و يا مانند و بر روند عقلگرايى تعريف
نمايم، مفروض مدرنيته كه فلسفه وجودى آن در عصر فرامدرن بار ديگر تأمل مىپذيرد،
مرزبندى بين حوزه خصوصى و حوزه عمومى با قرار دادن دين در حوزه نخست است. به دنبال
اين تقسيمبندى اخلاق فردى به اندرون
نام کتاب : مجموعه مقالات چهارمين همايش بينالمللى دكترين مهدويت با رويكرد حقوقى، سياسي نویسنده : مؤسسه آينده روشن جلد : 1 صفحه : 97