نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 287
ولى هرجامعه قانونمندى جامعه مدنى نيست.
2. تكثرگرايى*
در جامعه مدنى تنوّع و تكثر يك اصل مىباشد و اين امر بسترى است براى
رشد افكار و ايدههاى مختلف. براى پرهيز از استبداد و خودكامگى، گروهها و نهادهاى
اجتماعى غير دولتى و واسط، ضرورت دارند. وجود تكثر و تنوّع و احزاب مختلف در يك
جامعه كافى نيست، بلكه اين تكثر به طور مطلق بايد سهمى در حاكميت نيز ايفا نمايد.
نهادهاى واسطهاى كه ميان مردم و دولت قرار مىگيرند، جوهرجامعه مدنى را تشكيل
مىدهند. جامعه مدنى با مفاهيمى چون «وحدت امت» بيگانه است، زيرا در اينجامعه بر
تنوّعپذيرى به عنوان يك ارزش تأكيد مىشود. طرفداران چنين جامعهاى از «وفاق» سخن
مىگويند و به زعم آنان وفاق ملى با كثرتگرايى تعارضى ندارد.
3. فردگرايى
مبنا، ملاك اصلى و منبع نهايى براى شكل دادن به جامعه مدنى، اراده،
سليقه و خواست هر فرد به صورت مستقل و جداگانه است. اين تفسير از مبانى رفتار
اجتماعى، فرد را تنها منبع و مبناى قابل قبول معرفى نموده و نطفه اصلى جامعه مدنى مبتنى
بر اصالت فرد را منعقد مىنمايد. بر مبناى اصالت فرد، جامعه مدنى نقطه تلاقى
سليقهها و آراى اكثريت در جهت التزام به حقوق و رفتارهاى اجتماعى است.[1]
[1] - سيد عباس نبوى،« جامعه مدنى، اسلامى يا غربى»،
فصلنامه دانشگاه اسلامى، سال دوم، شماره 5، ص 11.
فردگرايى از سوى برخى از طرفداران
جامعه مدنى غربى اينگونه تبيين شده است:« در چنين جامعهاى ارزش فرد از هر
انديشهاى بالاتر است و هيچ فردى را به خاطر هيچ انديشهاى نمىتوان محكوم به
زندان يا اعدام كرد.- در اين تعبير جديد، كفر ديگر معنا ندارد، چون ارزش انسان از
ارزش انديشه بيشتر است[!]. در جامعهاى كه فردرا اصيل مىداند، اين فرد مىگويد:
حقيقت از نظر من اين است و هيچكس نمىتواند هيچ حقيقتى را به او تحميلكند. اين فرد
مىگويد: ارزش از نظر من اين است، نحوه زندگى كردن از نظر من اين است، حكومت خوب
از نظرمن اين است، دين حق از نظر من اين دين است و من آن را اينطور مىفهمم يا
قرائت مىكنم و هيچكس نمىتواند دين خاصى يا فهم خاصى از دين يا سبك زندگى خاصى
را به او تحميل كند. بزرگترين ارزش را درجامعه مدنى، فرد دارد»( اكبر گنجى،«
اولين فاشيست شيطان است»، كيان، شماره 39).
نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 287