نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 230
غلط است. البته فضايل حضرت رسول اكرم صلّى
اللّه عليه و اله بيش از همه عالم است و بعد از ايشان فضايل حضرت امير عليه
السّلام از همه بيشتر است، لكن زيادى فضايل معنوى، اختيارات حكومتى را افزايش
نمىدهد. همان اختيارات و ولايتى كه حضرت رسول و ديگر ائمه عليهم السلام در تدارك
و بسيج سپاه، تعيين ولات و استانداران، گرفتن ماليات و صرف آن در مصالح مسلمانان
داشتند، خداوند همان اختيارات را براى حكوم فعلى قرار داده است ... براى هيچكس
اين توهّم نبايد پيدا شود كه مقام فقها همان مقام ائمه عليهم السّلام و رسول اكرم
صلّى اللّه عليه و اله است، زيرا اينجا صحبت از مقام نيست، بلكه صحبت از وظيفه
است.
«ولايت» يعنى حكومت، و اداره كشور و اجراى قوانين شرع مقدس يك وظيفه
سنگين و مهم است.»[1] بنابراين،
معلوم مىگردد كه منظور از «اطلاق ولايت» شمول ولايت، نسبت به همه اختيارات حكومتى
پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و ائمه عليهم السّلام است و اختصاصى به برخى از
اختيارات حكومتى آنها ندارد.
ولايت مطلقه بدين معنا نيست كه فقيه حاكم هرچه مىخواهد انجام دهد و
چون شاهان و زمامداران خودكامه براساس خواستهها و تمايلات شخصى خود عمل نمايد،
بلكه «زمدامدار بايد از كمال اعتقادى و اخلاقى برخوردار، و عادل باشد»[2].
حدود ولايت مطلقه
بر اين نكته بايد تأكيد نمود كه ولايت مطلقه، مطلقه از جميع جهات
نيست بلكه قيودى براى آن ذكر شده است:
الف) ولايت در امور عمومى نه خصوصى: «آنچه براى پيامبر صلّى اللّه
عليه و اله و امام عليه السّلام از امور