نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 127
حكومت را بيعت ندانسته بلكه به دو وصف
توانمندى و اعلميت دينى تأكيدشده است.
نقش انتخابات در نظام سياسى اسلام
آنچه در تاريخ اسلام به عنوان بيعت مطرح بوده است. امروزه تقريبا در
قالب «انتخابات» جلوهگر مىشود در نظامهاى مردمسالار، موجهترين و مشروعترين
ابزار وصول به قدرت و حكومت و رايجترين شيوه اعمال اراده مردم، انتخابات است.
در نظامهاى سياسى غرب، مشروعيت[1]
مبتنى بر اصالت خواست و اراده مردم است، ارادهاى كه در انتخابات آزاد ظهور و بروز
مىيابد. مشروعيت در فلسفه سياسى به مفهوم حقّانيت مىباشد كه ر مقابل آن غصب[2] قرار دارد. در فلسفه سياسى اين
سؤال اساسى مطرح مىشود كه چه نوع حكومتى حق است؟ چه كسى حق حكومت دارد؟ به عبارت
ديگر، چه نوع حكومتى مشروعيت دارد؟ بر اين اساس، مشروعيت از مقبوليت قابل انفكاك
است و به تفسيرى كه از «حقّانيت» در فلسفه سياسى ارائه مىشود، بستگى دارد.
در انديشه سياسى اسلام با توجه به انحصار حقّ حاكميت و هر نوع ولايت
در خداوند، اعطاى مشروعيت تنها از جانب شارع مقدس معنا پيدا مىكند. بدين ترتيب،
مشروعيت حكومت آنگاه كه مبتنى بر موازين شرعى باشد، مشروعيتى الهى خواهد بود.
بديهى است پايدارى و قوام اين نظام مشروع نيز نيازمند مقبوليت مردمى است.
از اينرو، در نظام سياسى اسلام مقبوليت و مشروعيت (به مفهوم
حقّانيت) با دو منشأ مستقل از يكديگر قابل جمعند؛ چنان كه با تلفيق مشروعيت الهى و
مقبوليت مردمى (تلفيق مبارك اسلاميت و جمهوريت) تأسيس جمهورى اسلامى قابل توجيه
است.